Saturday 29 October 2011

گزارش جفری رابرتسون از کشتار زندانیان سیاسی در سال

http://www.iranrights.org/farsi/attachments/doc_3526.pdf

گزارش جفری رابرتسون از کشتار زندانیان سیاسی در سال 67

جفری رابرتسون، وکیل دادگستری، بنیانگذار و رئیس دفتر حقوقی دوتی در لندن است.   وی در شماری از کشورهای دنیا سمت مشاور و نمایندۀ حقوقی در پرونده های مهم حقوقی در زمینه  قانون اساسی، حقوق بشر، حقوق بین الملل و قوانین کیفری را برعهده داشته و نخستین رئیس دادگاه استیناف دیوان بین المللی کیفری سازمان ملل
متحد در سیرالئون بوده است. در این دادگاه وی احکام رهگشایی دربارۀ بخشودگی مجرمان، غیرقانونی بودن خدمت سربازی کودکان و شماری دیگر از مسائل مربوط به حقوق بین الملل کیفری صادر کرده است. درسال ۱۳٨٧ ، وی از سوی دبیرکل سازمان ملل متحد به عنوان یکی از حقوقدانان برجستۀ شورای حقوقی سازمان ملل متحد برگزیده شد. جفری رابرتسون در انگلستان قاضی ویژه و استاد مدعوّ قوانین حقوق بشر در کالج کوئین مری است. گزارش مشروح او از کشتار 67 که اخیرا به فارسی ترجمه شده است یکی از مستندترین گزارشاتی است که می تواند مبنای طرح  دعوای حقوقی علیه جمهوری اسلامی باشد. لینک زیر ، ترجمه فارسی این گزارش ارزشمند را در اختیار شما می گذارد.


Friday 28 October 2011

خواستار دیدار با خانواده های کشته شدگان پس از انتخابات هستم


خواستار دیدار با خانواده های کشته شدگان پس از انتخابات هستم

جمعه ۶ آبان ۱۳۹۰ - ۲۸ اکتبر ۲۰۱۱

ahmed_shaheed.jpg
 احمد شهید گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل از خانواده های کشته شدگان پس از انتخابات مخدوش ریاست جمهوری سال ۸۸ در ایران درخواست کرد تا برای گزارش بعدی او که در ماه دسامبر باید به سازمان ملل ارايه شود، اطلاعات و مستندات خود را در اختیار وی قرار دهند.
گزارشگر ویژه ی حقوق بشر در ایران طی یک گفتگو با خبرنگار جرس با اعلام اینکه او آمادگی دارد تا با خانواده های کشته شدگان دیدار و گفتگو کند، گفت: به دلیل اینکه اجازه سفر به ایران را به این زودی ها نخواهم یافت، از خانواده های کشته شدگان پس از انتخابات می خواهم تا از طریق ایمیل، اسکایپ، تلفن و شیوه های دیگر ارتباطی جزییاتی از وضعیت خود را به من ارائه دهند.
احمد شهید، وزیر خارجه سابق مالدیو که خرداد ماه به عنوان گزارشگر ویژه حقوق بشر در ایران انتخاب شد، به تازگی در مجمع عمومی سازمان ملل، اولین گزارش خود را در حالی ارائه داده بود که در این گزارش به وضعیت کشته شدگان پس از انتخابات مخدوش ریاست جمهوری ایرانی هیچ اشاره نشده بود.
پس از قرائت اولین گزارش احمد شهید خبرنگار جرس طی یک نامه ای، گلایه های برخی از خانواده های کشته شدگان پس از انتخابات مبنی بر عدم اشاره به وضیعت این خانواده ها در گزارش را به گزارشگر ویژه سازمان ملل منتقل کرد. دفتر آقای شهید گزارگشر ویژه حقوق بشر در ایران، ضمن استقبال بسیار خوب از این انتقادات در پاسخ به خبرنگار جرس نوشت؛ آقای شهید موافق است در یک گفتگوی اختصاصی مشخصا در همین زمینه اگر انتقاد یا پرسشی از سوی خانواده ها مطرح شده است را پاسخ دهد.
استقبال آقای شهید برای شنیدن انتقادات خانواده ها زمینه ای شد برای یک گفتگوی حضوری در نیویورک که طی این گفتگو ، جرس فرصت را در اختیارِ دو تن از خانواده های کشته شدگانِ حوادث پس از انتخابات قرار داد تا آنها خودشان اگر پرسشی دارند مستقیما آن را از گزارشگر ویژه سازمان ملل بپرسند.
گزارش گفتگوی خبرنگار جرس با احمد شهید و پرسش های پروین فهیمی مادر سهراب اعرابی و لادن مصطفایی همسر علی حسن پور از گزارشگر ویژه حقوق بشر در پی می آید:

پرسش مادر سهراب اعرابی از احمد شهید

پروین فهیمی، مادرِ سهراب اعرابی طی یک تماس تلفنی که در آغاز گفتگوی جرس با احمد شهید با تهران برقرار شده بود به عنوان اولین پرسشگر خطاب به گزارشگر ویژه حقوق بشر در ایران گفت:

با سلام و تشکر از جناب آقای احمد شهید نماینده محترم حقوق بشر در سازمان ملل. من مادر سهراب اعرابی، یکی از کشته شدگان انتخابات سال ۸۸ در ایران هستم. فرزند من و فرزندان دیگر این آب و خاک برای اعتراض مدنی در یک راهپیمایی مسالمت آمیز شرکت کردند و به دست نیروهای بسیج و دولتی کشته شدند، من بعد از پیگیری های طولانی و بعد از ۲۶ روز جسد فرزندم را تحویل گرفتم. سوالم از مسئولین خودمان این بود که فرزند من چه جرمی مرتکب شده بود که کشته شد؟ آقای لاریجانی که مجری عدالت در کشور است، می گوید بعد از انتخابات در ایران فقط یک نفر کشته شد؟ آقای احمدی نژاد رییس جمهور نیز می فرماید سی نفر کشته شدند که آنها هم از بسیج و نیروهای انتظامی هستند. در حالی که مدارک و فیلم های منتشر شده در رسانه ها همگی گواه کشته شدن فرزندان ما می باشد. قوه قضاییه از برگزاری دادگاه عادلانه خودداری می کند، از هر گونه مراسم سوگواری برای فرزندانمان ممانعت به عمل می آید. جناب آقای احمد شهید از شما تقاضا دارم در مورد گزارش های خود در مورد کشته شدگان حوادث پس از انتخابات توجه ی بیشتری بفرمایید و در صورتی که به تهران تشریف آوردید، ملاقات حضوری با ما خانواده های آسیب دیده داشته باشید. وقتی صدای ما در کشور خودمان به گوشِ هیچ مقام مسئولی نمی رسد ما مجبوریم به سازمان ملل پناه ببریم تا این خودسری ها در ایران و هیچ جای دنیا تکرار نگردد و هیچ مظلومی مورد ظلم قرار
نگیرد.

احمد شهید: خیلی متشکرم از فرصتی که در اختیارم قرار دادید تا پرسشی را مستقیم از تهران بشنوم. بله اگر من برای دیدار به ایران سفر کنم بسیار علاقمند هستم که با خانواده های کسانی که پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ جان خود را از دست دادند یا کشته شده اند دیدار کنم و بیشتر آگاه شوم که وضعیت آنها در ایران چگونه است. البته مردم دیگری هم هستند که من دلم می خواهم با آنها دیدار کنم اما حتما مایل هستم با کسانی که خانواده های قربانیان انتخابات سال گذشته هم دیدار کنم. در مورد قسمت دیگر سوال ایشان باید بگویم بله چالش ها و مشکلاتی در مورد قوه ی قضاییه ایران وجود دارد. گزارش من هم این نکته را مورد اشاره قرار داد که که موضوعات بسیار زیادی در مورد دستگاه قضایی ایران وجود دارد که ایران باید در این موارد شفاف عمل کند. گزارش من یک اطلاعات جامع و کامل نیست، نمونه هایی از موضوعاتی است که در مورد آن نگرانی هایی در ایران وجود داشت و همه چیز نیست. نکته ی اصلی گزارش این بود که به عنوان نماینده سازمان ملل این بود که ایران را مجبور کنم تا درها را باز کند تا ما تحقیقات بیشتری در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران انجام دهیم. پاسخ من به سوال ایشان این است که بله من بسیار مایل هستم که این خانواده های قربانیان انتخابات ایران را از نزدیک ملاقات کنم و اطلاعات دست اول را از خود این خانواده ها بشنوم.نگرانی خانواده های قربانیان انتخابات، نگرانی های من هم هست. 

پرسش همسرعلی حسن پور از احمد شهید

لادن مصطفایی، همسرِ علی حسن پور یکی دیگر از خانواده های کشته شدگان پس از انتخابات بود که دومین پرسش را از احمد شهید گزارشگر ویژه ی حقوق بشر چنین مطرح کرد:


سلام خدمت آقای شهید و ضمن تشکر از اینکه بلاخره یک نفر قرار است به حرف های ما گوش کند، من همسر علی حسن پور هستم ، که ایشان در راهپیمایی ۲۵ خرداد کشته شد و جسد او را به مدت ۱۰۵ روز به خانواده ام تحویل نداده بودند. دو سوال دارم از شما دارم: آیا حالا که شما را در ایران نمی توانیم ملاقات کنیم، امکانی وجود دارد که ما تلفنی و مستقیم با شما صحبت کنیم و مستنداتی که داریم را ارايه دهیم؟ مستنداتی که قضات کشور خودم در اختیارم قرار دادند و تایید کردند که علی با اسلحه سازمانی سپاه و بسیج کشته شده است؟ سوال دیگرم این است که آیا امکان سفرمان وجود دارد که شما امنیت جانی ما را تضمین کنید که ما بیاییم و حضورا مستندات قتل همسرم را در اختیار شما قرار دهیم؟ ممنون می شوم به این دو پرسش من جواب دهید که بعد از گذشت دو سال و نیم هنور در کشور خودم هیچ کسی پاسخگوی قتل همسرم نبوده است.

احمد شهید: خیلی خوشحالم که سوال ایشان را شنیدم. پاسخم این است که بله. راههایی برای ایشان وجود دارد که از طریق ایمیل، اسکایپ، تلفن و شیوه های دیگر ارتباطی جزییاتی از وضعیت خود را به من ارائه دهند ولی آنچه که نمی توانم تضمین کنم امنیت ایشان است. چون من بیرون ایران هستم و البته در چنین وضعیتی که اغلب مقامات این کشور مشکلاتی به وجود می آورند تهدید می کنند و یا آزار می رسانند و در بعضی موارد به مردمی که اطلاع رسانی کنند صدمه می زنند. این مشکلات وجود دارد. اما راههایی برای ارتباط با من وجود دارد و من خوشحال هستم که بتوانم این امکان را فراهم کنم که خانواده ها بتوانند با من ارتباط برقرار کنند اگر از طریق ایمیل باشد من ایمیل و همچنین دفتر کارم در ژنو و نیویورک هست که می توانند در ارتباط باشند. این درست هست که من به زودی امکان سفر به ایران را به این زودی ها نخواهم داشت اما خیلی علاقمند هستم که اطلاعات بیشتری را جمع آوری کنم تا تحقیقات بیشتری را انجام دهم و حقیقت روشن شود من به شورای حقوق بشر گزارش می دهم و وقتی که من به آنها گزارش می دهم آنها شاید تصمیم بگیرند تحقیقات ویژه ای را در مورد برخی از موضوعات آغاز کنند اما این انتخاب با آنهاست. باید بگویم من شخصا از سفر خانواده های قربانیان انتخابات خیلی هم استقبال می کنم و خوشحال هم می شوم که آنها را در ژنو یا هر کشوری ملاقات کنم ولی واقعا من نمی توانم امنیت آنها را تضمین کنم. متاسفانه هیچ یک از گزارشگران ویژه این توانایی را ندارند که امنیت مردم ایران را در داخل کشور خودشان محافظت کنند. ما همچنین می توانیم اطلاعات را از مردم بگیریم اما هویت شان را افشا نکنیم اما اینکه گزارش پزشکی قانونی و کالبد شکافی هم در اختیار ما قرار گیرد بسیار عالی است. من به اسناد و جزییاتی در این زمینه نیاز دارم که بتوانم آنها را در گزارشم ثبت کنم و در اختیار دولت های عضو شورای حقوق بشر قرار دهم. 

آقای شهید صدای این خانواده ها را که شنیده اید، من هم در این دو سال به اتفاق برخی دیگر از همکارانم با خانواده کشته شدگان حوادث پس از انتخابات مصاحبه هایی انجام دادیم که تا کنون خانواده ۵۳ تن از کشته شدگان به صورت رسمی مصاحبه کرده اند. با اجازه بخشی از این خانواده ها صدای ضبط شده برخی از آنها را در اختیار شما قرار می دهم اما سوال این است که آیا صدای این خانواده ها می تواند به عنوان مستندی برای ارائه گزارش شما به سازمان ملل باشد؟

اگر مصاحبه هایی با این خانواده ها انجام داده اید و صدای آنها ضبط شده باشد، این کمک بزرگی به گزارش من خواهد بود. من در ابتدای تهیه ی گزارشم نامه ای در مورد همین که خانواده هایی به صورت رسمی مصاحبه کرده اند، دریافت کرده بودم اما برای ورود به چنین موضوعی، زمان بسیار کم بود. من اول آگوست رسما شروع به کار کردم و نهم آگوست باید گزارشم را باید تحویل می دادم با اینکه وقت اضافه هم درخواست کردم اما این محدودیت هایی در کارم به وجود آورد. این زمان را گذاشتم برای انتخاب مواردی که بتوانم کشورهای عضو را متقاعد کنم که روی ایران فشار بیاورند که دولت ایران همکاری لازم را برای پاسخگویی انجام دهد. اما علی رغم اینکه این موضوع در گزارشم کنار گذاشته شده است، برای جبران کردن حتما به این موضوع بر خواهم گشت و به کشورهای عضو شورای حقوق بشر در این زمینه اطلاع رسانی خواهم کرد. الان هم باید بگویم این اطلاعات و صدای این خانواده ها بسیار مهم است. خشونتی که با این شدت انجام شد باید حتما بررسی دقیق شود من واقعا علاقمند هستم که در مورد این موضوع خیلی جدی کار کنم و فکر می کنم این صدا ها می تواند مستندات خیلی قوی باشد. اگر افراد به صورت ناشناس هم در مورد جزییات و مستندات کشته شدگان به ما گزارش بدهند قابل قبول است و ما می توانیم بررسی کنیم.

آقای شهید گزارش شما علاوه بر این که مورد استقبال خیلی ها قرار گرفته با دو انتقاد متفاوت مواجه شده از یک طرف دولت و خصوصا رییس قوه قضاییه ایران گزارش شما را رد کرده و آن را سخیف خوانده اند و از طرفی برخی از شهروندان و مردم ایران می گویند گزارش شما برای این همه نقض حقوق بشر در ایران کم بوده است. نظر شما در مورد این دو انتقاد متفاوت چیست ؟

خیلی به ندرت پیش می آید دولتمردانی که خشونت می کنند و حقوق بشر را نقض می کنند، در برابر اعمالشان انتقادپذیر باشند برای همین خیلی تعجب آور نیست که دولت ایران به گزارش من بی اعتنایی کرد. مخاطب اصلی گزارش من اعضای شورای حقوق بشر سازمان ملل بودند. اما در مورد نقد خانواده هایی که معتقدند گزارش من در مورد وضعیت نقض حقوق بشر در ایران کافی نبوده است، حساس هستم، نا امیدی و گلایه هایشان را می فهمم و دلم می خواهد که آنها بدانند این یک گزارش آغازین بود و من می خواستم با این نمونه هایی که در گزارش قید کردم شرایطی را فراهم کنم که اعضای شورا حقوق بشر در مورد نقض حقوق بشر در ایران بیشتر فکر کنند. برای همین برایم مهم بود که در مورد اتفاقاتی که به تازگی در ایران افتاده است متمرکز شوم. انتخابات دو سال گذشته خیلی جنجال برانگیز شد، دعوای انتخابات و سرکوبِ پس از آن توجه های زیادی را به خود جلب کرد. آن زمان من وزیر بودم در کشور خودم و در همین مورد و علیه این نزاع انتخاباتی در وبلاگ خودم و به نام خودم مطلب نوشتم . من به این مسئله و آنچه که خانواده ها می گویند توجه دارم اما نکته ی من به این خانواده ها این است که با اینکه گزارشم خیلی کامل نبوده اما یکی از دلایل اصلی گزارش در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران، همین شرایطی است که پس از انتخابات رخ داده است. با وجود اینکه گزارش من مستقیما به این مسئله اشاره نمی کند انتخابات و اتفاقاتی که در جریان پس از انتخابات رخ داد، دلیل اصلی تهیه ی این گزارش بود. من اطمینان می دهم به خانواده ها که شرایط آنها را هرگز فراموش نخواهم کرد و این موضوع بخشی از گفتگوی من با دولت ایران خواهد بود. هدف اصلی من برای تهیه گزارش این بود که به مجامع بین المللی بگویم تا به ایران فشار بیاورد تا در مورد نقض حقوق بشر باید همکاری کنند.

با توجه به اینکه می گویید هدف اصلی گزارش درگیر کردن دولت ایران و پاسخگو کردن آنان است برخی دیگر از ایرانیان این پرسش را مطرح می کنند که در گزارش شما بیشتر به چهره های سرشناس به عنوان نمونه ها و مثال های آشکاری از وضیعت نقض حقوق بشر در ایران پرداخته شد آیا در گزارش بعدی راهکاری هم برای پرداختن و یا گزارش دادن در مورد وضیعت آسیب دیدگان گمنام وجود دارد؟

هفته ی گذشته جلسه ای در کمیته حقوق بشر در ژنو برگزار بود. ایران مکلف است بر اساس قانون در این کمیته حاضر و پاسخگو باشد. باید دید آیا خانواده های این آسیب دیدگان می توانند مستقیما به این کمیته مراجعه کنند و شکایت هایشان را آنجا مطرح کنند. یا اینکه از طریق ارتباط با خود من هم می توانند گزارش دهند. ابزار و راههای متفاوتی برای این خانواده های وجود دارد که در مورد نقض حقوق خودشان اطلاع رسانی بکنند. اگر مخالفان سیاسیِ شناخته شده باشند، به سرعت مورد شناسایی قرار می گیرند اما اگر قربانیِ گمنام و ناشناس باشند به این سرعت قابل شناسایی نخواهند بود. در گزارشم به وضیعت آسیب دیدگان گمنام اشاره خواهم کرد اما به جز گزارش من که محدودتر است، دبیر کل سازمان ملل هم گزارشی خواهد داد.

آقای شهید در ایران کودکانی هستند که تنها به دلیل دیدگاه سیاسی پدران و مادران شان از امکان دیدار و ملاقات خانواده خود محروم هستند چون پدران و مادران شان زندانی هستند. آیا در مورد نقض حقوق این کودکان که شمارشان هم اندک نسیت اطلاعاتی جمع آوری کرده اید؟

دارم بررسی می کنم که در گزارش بعدی ام به چه موضوعاتی می توانم اشاره کنم. گزارشم نمی تواند یک دایره المعارف کامل باشد اما حتما همه تلاشم را می کنم که صدای پدران و مادران این کودکان را مجامع بین المللی بلند کنم.

طی مصاحبه ای که با نماینده های مجلس داشتم ، انگ های زیادی به شما می زنند و اساسا کار شما را به دنبال ضدیت با ایران و اسلام و مردم ایران می بینند . وقتی اینگونه اظهار نظرها را می شنوید با چه انگیزه و امیدی به کارتان ادامه می دهید؟

من یک سیاستمدار بودم و می دانم سیاست چکار می کند. نگران برچسب هایی که می شنوم نیستم. من یک مسلمان هستم اگر می خواهند به من انگ بزنند، این برچسب خوبی نیست. کاری که من می کنم کار قانونی است که در منشور سازمان ملل آمده است. من مستقل هستم، دفتر کارم هم باید که مستقل باشد. من وقتی به حقوق بشر فکر می کنم به حضرت علی فکر می کنم. به نامه ای که حضرت علی به فرماندار مصر نوشت که از دیدگاه من آن نامه تاکیدی بر مبانی حقوق بشر بود خیلی پیشتر از اعلامیه جهانی حقوق بشر و این یعنی مسلمانان باید به حقوق بشر احترام بگذارند.

این روزها همه ی چیزهایی که شما در کارتان از ایران می شنوید در مورد شکنجه، زندان، کشتار و نقض حقوق بشر است، در این مسیر آیا به خاطر دارید موردی وجود داشته باشد که شما را خیلی تحت تاثیر قرار داده باشد؟

در جریان گزارشم ، حکایت های زیادی در مورد مردمِ ایران شنیده ام، داستان های زیادی شنیدم، که منصفانه نیست الان بخواهم تنها یک مورد را اشاره کنم، خیلی زیاد است، خیلی زیاد، خیلی زیاد.... اما باید بگویم با شنیدن برخی از این حکایت ها بسیار غمزده و محزون شدم. من عشق عظیمی به مردم ایران دارم. به فرهنگ ایران. اما چیزی که مرا پریشان می کند این است که وضعیت حقوق بشر در ایران مانع پیشرفت و شادمانی مردم ایران می شود.

خودتان آیا هیچ گاه به ایران سفر کرده اید؟

نه متاسفانه. من دوستان خیلی خوب ایرانی دارم اما هیچگاه ایران نبوده ام.

از مردم ایران چه می دانید و اگر خودتان بخواهید در یک یا دو جمله ایران یا مردم ایران را توضیف کنید چه می گویید؟

ایران دارای یکی از بهترین تمدن هایی است که جهان به خود دیده است. ایران سهم بزرگی در تمدن دنیا دارد. ما به عنون مالدیوی ها با افتخار به ایران نگاه می کنیم به خاطر فرهنگ و دستاوردهای شان در جهان. امیدوارم یک روزی ملت ایران برگردد به همان جایگاه بزرگی که دارد.

جرس: مسیح علی نژاد


   

Thursday 27 October 2011

همسرنسرین ستوده: کودکان صد روز است مادرشان را ندیده اند


همسرنسرین ستوده: کودکان اهرم فشارند؛ صد روز است مادرشان را ندیده اند
همسرنسرین ستوده: کودکان اهرم فشارند؛ صد روز است مادرشان را ندیده اند رضا خندان همسر نسرین ستوده وکیل دربند بمی گوید: آنها که نسرین ها را زندانی می کنند فکر می کنند زندان باعث سردي روابط شود اما از معجزه ی عشق خبر ندارند.

کم نیستند زوج های سیاسی که پس از انتخابات قربانی حبس و زندان شده اند و به دلیل فشارهای زندان دچار مشکلات جدی شده و با دیده ی تردید به عشق میانِ شان نگاه می کنند، در این میان اما هستند کسانی که باور دارند زندان هیچ خللی در روابط عاطفی آنها ایجاد نکرده بلکه آنها را عاشق تر می کند. 

 رضا خندان همسر نسرین ستوده از جمله آنهاست که بارها و به کرات نیز در مورد همسر دربندش اطلاع رسانی کرده است. نسرین ستوده  حقوقدان و وکیل ایرانی،  پس از انتخابات جنجالیِ دهمین دوره ی ریاست جمهوری ایران، در ۱۳ شهریور ۸۹ بازداشت و روانه ی اوین شد.

خانم ستوده از جمله وکلایی بود که پس از کشته و زندانی شدن شهروندان معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری، وکالت شماری از آنان را به عهده گرفت. او در اوج روزهای دستگیری و اعتراض های خیابانی، همزمان با بسته شدن روزنامه های منتقد در داخل ایران، تلاش کرد تا از طریق مصاحبه با رسانه های خارج از ایران در مورد وضعیت قربانیانِ انتخابات، اطلاع رسانی کند.


پیشتر منزلت محمدی مادر احمد نجاتی کارگر یکی از جان باختگان حوادث پس از انتخابات در مصاحبه ای با سرخسبز گفته بود: ای کاش مرا به جای نسرین ستوده زندانی می کردند تا او در کنار فرزندانش باشد.

آنچه می خوانید  گفتگوی جرس با رضا خندان همسر نسرین ستوده در مورد تاثیر زندان و مبارزه بر روابط عاطفی است که  او از دشواری ها و دوری ها و در عین حال از معجزه ی عشق سخن گفته است:

شما همیشه در مورد فشارهای سیاسی و بازجویی و زندان صحبت کرده اید ممکن است توضیح دهید که زندان تا چه اندازه به دنبال تحت فشار قرار دادن روابط عاطفی مبارزان سیاسی است؟
 من فكر مي‌كنم کسانی که حکم زندان برای وکلا و وفعالان سیاسی صادر می کنند خودشان خيلي از زندان و بازداشت وحشت دارند. تصورشان هم از روابط انساني اشتباه است. روابط انساني از نظر اينها همانند طنابي است كه در صورت پاره كردن آن زندگي‌ها از هم خواهد پاشيد. اتفاقا زندان به كوره‌اي مي‌ماند كه آدم‌ها را با روابطي كه دارند پخته‌تر مي‌كند.

نسرین ستوده بارها از زندان برای شما عاشقانه هایی را فرستاده است آیا حاضرید همانگونه که نسرین ستوده با صدای بلند برای شما نوشت «دوستت دارم» شما هم با صدای بلند و رسا این جمله را تکرار کنید؟ فکر می کنید این عاشقانه ها چه پیامی برای حکومتی دارد که همسران و مادران و پدران را از کانون خانواده جدا کرده است؟
در خانه‌ي ما رسم بر اين است كه اگر كسي به ديگري گفت "دوستت دارم" جواب اين است كه "من بيشتر". اين را نيما كوچولوي ما هم ياد گرفته است . من هم مي‌گويم من بيشتر دوستت دارم.
و اين دوست داشتن‌ها يك پيام مشخصي دارد، اينكه زندان نه تنها هيچ تاثير منفي روي روابط عاطفي ندارد بلكه به شدت محرك احساسات و عواطف است.

آیا خانواده‌هایی را می شناسید که عشق و روابط شان حال چه عاشقانه‌های مادر و فرزندی یا پدر و فرزندی یا عشق میان و زن و مرد دستخوش فشارهای زندان قرار گرفته باشد؟ چه کسی را مسول می‌دانید؟
عكس‌اش را زياد مي‌بينيم ولي موردي را كه زندان باعث سردي روابط شود اصلا سراغ ندارم. به طور قطع برخي از قديمي‌هاي همين زندانبانان كه در دوره‌هاي قبل تجربه‌ي زندان داشتند اين تجربه را دارند كه زندان آن هم از نوع سياسي‌اش آدم‌ها را پخته‌تر و روابط آنها را مستحكم‌تر مي‌كند.

در این چهارده ماه سال چه تعداد نامه و پیام عاشقانه از زندان دریافت کرده‌اید و توضیح دهید هر بار چه احساسی داشتید؟
مي‌دانيد كه نامه نگاري يك از بديهي‌ترين حقوق يك زنداني و خانواده‌اش است. اوايل بازداشت نسرين مامورين با يورش به سلول‌اش نامه‌اي را كه به مهراوه نوشته بود از او گرفته بودند. اين در حالي بود كه در 8 ماه اول بازداشت از داشتن قلم و كاغذ محروم بود. حتي نامه‌اي را كه به رييس قوه‌ي قضاييه نوشته بود توقيف كردند. بند عمومي با وجود داشتن اين امكانات، آنها از نوشتن نامه به خانواده محروم هستند. همچنين اعضاي خانواده به طور غير قانوني از اين كار منع مي‌شوند.
بنا بر اين تعداد نامه‌ها بسيار كم بوده است. ولي هر كدامشان دنيايي از عشق و محبت را در خود جاي داده‌اند.
فقط موقع خواندن آنها بايد مرافب باشيد كسي آن اطراف نباشد چون چشمان پر از اشك‌تان شما را لو خواهد داد و آنوقت بايد جوابي براي مهراوه پيدا كنيد كه مي‌گويد "سوسوو...ل" .

خیلی سوال تلخ و بی رحمانه‌ای است ولی آیا در این دو سال هیچ گاه فکر کرده اید مسیر زندگی تان را جدا کنید ؟ 
به هيچ وجه. مگر چه اتفاقي افتاده كه بايد به اين چيزها فكر كنم؟ زندان چيزي است مثل مسافرت رفتن، با اين تفاوت كه نسرين هر هفته برايمان سوغاتي‌هايي مي‌فرستد كه تمام روح  و عشق‌اش را در آنها دميده است. سوغاتي‌هايي كه همه، حاصل تلاش شبانه روزي اوست براي شاد كردن تك‌تك اعضاي خانواده.

پدری کردن برای کودکانی که مفهوم زندان شاید آنگونه که باید برایشان جا نیفتاده، چگونه است و مایلید در این مورد چه بگویید؟
مطمئن باشيد اگر بچه‌ها نبودند نسريني را كه من مي‌شناسم اين طور رفتار نمي‌كرد او خيلي مراقب است كه بچه‌ها آسيب بيشتري نبينند. به خاطر شرايط بچه‌ها از خيلي كارهايي كه مي‌تواند صرفنظر مي‌كند. بچه‌ها هيچ كاري نكرده‌اند كه مستوجب چنين عقوبتي باشند. بنا براين خيلي بايد مراقب آنها بود.
آنها در دوران كودكي شرايط سختي را تحمل مي‌كنند. نيما بدون اين كه مفهوم زندان را بداند با گوشت و پوست‌اش لمس مي‌كند. هر ماه كه مي‌گذرد نگاه‌اش واقعي‌تر مي‌شود.
چندي پيش بود كه نيما به يك باره از من پرسيد "بابا چرا ما را مي‌خواهند زندان كنند؟" سخت‌ترين بخش اين ماجرا درمانده بودن آدمي در مقابل اين سوالات است. كودكي كه سوال را بلد است ولي پاسخش را درك نمي‌كند.
زنداني كه نيما به عنوان كوچكترين زنداني سياسي با ركورد 5 ساعت بازداشت آن را از نزديك لمس كرده است.
همچنين مهراوه كه در سن 11 سالگي آن را تجربه كرده است.
متاسفانه آنها از كودكان به عنوان اهرم فشار استفاده مي‌كنند. الان نزديك 100 روز است كه ملاقات حضوري بچه‌هاي را قطع كرده‌اند.
هيچ چيزي جاي خالي مادر را نمي‌تواند پر كند. تلاش ما براي ايجاد شرايط بهتر براي بچه‌ها بيشتر خود ما را ارضا مي‌كند. آنها مثل همه‌ي بچه‌ها به مادر احتياج دارند.
يك بار ديگر در جايي گفته بودم چيزي كه در آن عكس ديده مي‌شود براي ما، يك لحظه نبود ما تمام زندگي‌مان مثل همان عكسي بوده است كه ديده‌ايد تنها تفاوت‌اش بودن و ديدن دوست هنرمندي در آنجا و ثبت ماهرانه‌ي آن لحظه بوده است.
ما بيش از آنكه حواسمان به دوربين‌ها و ماموران و اطرافيان باشد به همديگر فكر مي‌كرديم و اين كه بايد براي مدتي نامعلوم از هم دور باشيم. بنا بر اين بايد حداكثر بهره را از لحظات نادري كه مي‌توانيم همديگر را از نزديك ببينيم، ببريم.

آیا هیچ وقت شاهد بوسه‌های همسران دیگر در مقابل اوین یا در حین بدرقه به زندان بوده اید؟ مختصری در این مورد شرح می دهید که چه حالی داشتید و چه کسانی را مقصر این گونه جدایی ها می بینید؟
آخرين مورد بدرقه‌ي بهاره هدایت و امین احمدیان مقابل درب كوچك زندان بود. كمي می توانستم آنها را حس كنم. آنها را كه داشتند يكي از سخت‌ترين لحظات دوران زندان را تجربه مي‌كردند. شما بايد همديگر را در آغوش بگيريد و اندكي بعد آن لحظه براي شما خاطره‌اي بيش نخواهد بود.
البته من حس خوبي هم در كنار اين دلتنگي و ناراحتي داشتم اينكه بهاره پيش نسرين و بقيه‌ي بچه‌ها مي‌رود و اين آنها را خوشحال خواهد كرد.


خیلی ها می‌گویند پدران و مادرانی که می‌خواهند مبارزه کنند نباید فرزندی داشته باشند تا در مسیر مبارزه فرزندان شان هم آسیب ببینند . نگاه شما و نسرین نسبت به این نوع نقد چگونه است؟ آیا فکر می کنید که ای کاش فرزندی نداشتید و این روزها را نمی دیدند یا این را بخشی از روند مبارزه می‌دانید؟

اولا بايد بگويم ما مبازر به مفهوم سياسي نبوديم و نيستيم. نه اينكه مبارز سياسي بودن بد باشد به هيچ وجه. اتفاقا خيلي مهم و مايه‌ي مباهات است كسي به خاطر اهداف و آرمانهاي انساني مبارزه كند. بلكه منظورم اين است كه ما اين چنين نبوديم. همسر من وكيل رسمي دادگستري است. در چارچوب قوانين و معادلات رسمي و رايج كشور كار و فعاليت مي‌كند. كساني در داخل حكومت شيوه‌ي او را بنا به دلايلي نپسنديده‌اند. براي جلوگيري از اين شيوه و انديشه، او را بازداشت كرده‌اند. من هم كه همسرش هستم مجبور هستم به خاطر اين جفا و ناروايي كه در حق همسرم و كودكان خردسال‌مان داشته‌ام، تلاش كنم تا بلكه از اين وضع پيش آمده خلاص شويم.
ما يك زندگي خيلي معمولي داريم و طبيعي است كه در اين زندگي مي‌توان بچه‌دار‌ شد. مادري و پدري بالاي سر بچه‌ها باشند و به تربيت و تحصيل و رفاه آنها بپردازند.
بازداشت وكيلي كه در زمينه‌ي حقوق بشر فعاليت مي‌كند و متعهد به شرافت كاري خودش است، از پديده‌هاي نادري است كه حداقل من در جاي ديگري سراغ ندارم.
هيچ كس به دليل ترس از زلزله نمي‌تواند روند عادي زندگي را تعطيل كند.  ما در واقع در حال تجربه‌ي چيزي شبيه آن هستيم و گرنه همسر من چريك مبارز خستگي‌ناپذير و ... نبود كه بخش‌‌هاي مهمي از زندگي را تعطيل كنيم.
نكته مهمي كه نسرين هميشه روي آن انگشت گذاشته، اين است كه حتي به خاطر كودكان خودمان هم كه شده بايد خواستار اصلاح شرايطي باشيم كه در آن حقوق كودكان‌ ناديده گرفته مي‌شود. ما كودكان خودمان را نمي‌توانيم به تنهايي از مهلكه نجات دهيم در حاليكه شرايط جامعه براي همه‌ي كودكان ناامن است و مدام حقوق آنها پايمال مي‌شود.

پیامی و نکته ای و سخنی اگر در مورد عشق در مسیر مبارزه و زندان باقی مانده بفرمایید.
اگر يكشنبه ها، روزي كه ملاقات زنان سياسي است به همراه خانواده‌ها به محل ملاقات بياييد و از دور شاهد ملاقات آنها با مادران‌، همسران و يا خواهرانی باشيد كه در بازداشت‌اند. ابراز احساسات ما و آنها را ببينيد و باران بوسه‌هاي از راه دور و از پشت شيشه‌هاي دو جداره‌ي آنها را شاهد باشيد با من موافق‌تر خواهيد بود  و ايمان خواهيد آورد به معجزه عشق.
 جرس : مسیح علی نژاد

Tuesday 25 October 2011

اعتراض جمعی از فعالان حقوق مدنی و زنان نسبت به حکم سنگین فرشته شیرازی





خبرگزاری هرانا - نزدیک به چهل روز از بازداشت فرشته شیرازی وبلاگ نویس و فعال حقوق زنان در کمپین «یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز» می‌گذرد. وی در تاریخ ۱۲ شهریور سال جاری پس از احضار به اداره اطلاعات شهر آمل در استان مازندران بازداشت و به بخش زنان زندان این شهر منتقل شده است.

به گزارش تغییر برای برابری، بازداشت این فعال حقوق زنان در حالی صورت می‌گیرد که وی پیش از این نیز بار‌ها به اداره اطلاعات احضار و در مورد فعالیت‌ها و نوشته‌های خود مورد بازجویی قرار گرفته بود. طی همین احضار‌ها و بازجویی‌ها، پرونده‌ایی در رابطه با فعالیت‌های کمپینی و وبلاگ نویسی برای وی تشکیل شده بود.

او در وبلاگ‌اش به نام «آلاچیق» عموما به مسائل اجتماعی و زنان می‌پرداخت. اما چندی پیش به دلیل فیل‌تر شدن وبلاگش فعالیت‌های نوشتاری خود را متوقف کرده بود.

فرشته شیرازی که زنی آشنا و درگیر با مسائل و مشکلات قانونی و عرفی زنان است، پس از ورودش به حوزه فعالیت زنان نسبت به تکمیل و ادامهٔ تحصیل تشویق شد و در عین حال که مسئولیت سرپرستی خانواده را برعهده داشت، توانست با قبولی در رشتهٔ مدیریت وارد دانشگاه شود.

فرشته شیرازی از زمان بازداشت در بخش زنان زندان آمل همراه با بیش از ۸۰ زندانی دیگر با اتهامات و جرائم مختلف در یک مکان نامناسب در شرایط سخت به سر می‌برد. وی در این مدت به جز یک ملاقات کوتاه با برادرش، امکان ملاقات با فرزندانش را نداشته است.

در اقدامی کم‌سابقه و روندی غیرمعمول دادگاه این وبلاگ نویس در فاصلهٔ کوتاهی از زمان بازداشت بدون آن‌که وکیل متهم امکان حضور در آن را بیابد برگزار شده است. در این دادگاه اتهامات «تبلیغ علیه نظام»، «تشویش اذهان عمومی» و «توهین به مسئولان نظام» علیه وی مطرح گردیده است.

هر چند تمامی اتهامات انتسابی از سوی متهم رد شده بود، اما قضات دادگاه‌های انقلاب و عمومی آمل در احکامی غیرمنتظره‌ جمعا حکم سه سال حبس تغزیری و هفت سال ممنوعیت خروج از کشور را برای فرشته شیرازی صادر کرده‌اند.

متاسفانه مانند بسیاری از موارد مشابه، روند بازداشت فرشته شیرازی از زمان احضار تلفنی به اداره اطلاعات تا زمانی که بدون حضور وکیل در دادگاه مورد محاکمه قرار گرفته، روندی غیرقانونی را طی کرده و عدم امکان ملاقات با خانواده و تماس تلفنی با وکیل، همچنین محل و وضعیت نامناسب نگهداری شرایط سختی را برای این فعال زن و فرزندانش به وجود آورده است.

ما امضا کنندگان این بیانیه اعم از همکاران، همفکران و حامیان فرشته شیرازی ضمن تاکید بر فعالیت‌های مسالمت آمیز وی، همچنین تصریح بر آزادی بیان و حق انتقاد، از مسئولان قضایی و دولتی می‌خواهیم تا نسبت به بهبود شرایط نگهداری زنان زندانی و در نظر گرفتن بیماری این فعال زن، امکان تماس تلفنی و ملاقات حضوری وی را با وکیل و خانواده‌اش فراهم کرده و تا تشکیل دادگاه تجدیدنظر که در صورت رعایت انصاف و استقلال در بررسی پرونده منجر به نقض حکم بدوی خواهد شد، فرشته شیرازی را آزاد کنند.

اسامی:

ابراهیم مهتری – احترام شادفر – احسان بداغی – احمد باطبی – اسماعیل ختائی – اشکان مسیبیان – اشکان منفرد – اعظم خاتم- افروز مغزی – افسانه گودرزی – اکرم دعایی‌زاده – الناز انصاری – الناز بابایی – الهه امانی – الهه فراهانی – امیر کلهر – امید زمانی – امید کوهی – امیر رشیدی – امیر رضایی -امیر شیبانی‌زاده – امیر محسن محمدی – امین احمدیان – امین ریاحی – اندیشه جعفری – اویس اخوان – ایمان رضایی – ایمان صدیقی – آبتین غفاری – آذر محلوجیان – آرش اعلم – آرش دستخوش – آرش نصیری اقبالی – آرمین شریفی – آرنوش رحیمی – آریا حسینی – آریا خسروی – آریا علیزاده فر – آزاد فرخی – آزاد مرادیان – آزاده خرازی – آزاده خسروشاهی – آزاده دواچی – آسیه امینی – آنجلا نوبهار- آیدا ابروفراخ – آیدا سعادت – آیدا قجر – آینده آزاد – بابک اجلالی – بانو صابری – بشیر احسانی – بلال مرادویسی – بنفشه جمالی – بهرام اسماعیل بیگی – بهرام امامی – بهروز ترکی – بهروز علوی – بهروز فدائی – بهزاد مهرانی – بهمن صالح احمدی – بهمن محمدی – بهناز مهرانی – بهنام امینی – بهنام نیک زاد – پانته آ انس – پانته آ پزشکان – پدرام رفعتی – پروانه پرتوی – پروانه زیوایی – پروانه وحیدمنش – پرویز داورپناه – پروین اردلان – پروین بختیارنژاد – پروین ذبیحی – پروین ضرابی – پریسا احمدیان – پریناز قدمی – پوران اسماعیلی – پویا جهاندار – پویا غلامرضایی – پویش عزیزالدین – تارا احمدی – تارا سپهری فر – تارا نجداحمدی – ترانه یلدا – ثریا فلاح – جاوید حاج همتی – جلوه جواهری – جمشید بابایی – جمشید بهرامی – جواد شریفی نوید – حامد ابراهیمی – حامد ابراهیمی‌نژاد – حامد شیرازی – حامد کاووسی – حامد منزه – حامد هنرخواه – حبیب رستمی – حسن جعفری – حسن زارع‌زاده اردشیر – حسن زرهی – حسن نایب هاشم – حسین علوی – حمید ارهنجی‌پور – حمید حمیدی – حمید مافی – حمیدرضا شریفی – حمیدرضا مسیبیان – حمیده نظامی – حنیف کراگری – خاطره کریمی -خداداد خادم – خدیجه مقدم – داریوش دریامجد – داود آزادفر – داوود نوائیان – درسا سبحانی – درنا بندری – دل آرام آکار – دلارام علی – دیلان سعیدی – راحله حسینی – راضیه (پری) نشاط – رحمان جوانمردی – رضا سیاووشی – رضا کاویانی – رضا کریمی – رضا مبین – رضا هیوا – رضوان مقدم – رعنا کریم‌زاده –‌‌ رها عسگری‌زاده – روح الله روزی طلب – روح الله سپندارند – روحی شفیعی – روزبه بیات – روشنک آسترکی – رویا عوضی – ریبین رحمانی – ریحانه اعتمادی – زارا امجدیان – زهره اسدپور – زویا اسکندریان – زینب پیغمبرزاده – ژاکلین هوبرت – ژانت عبدالهی – ژیلا گلعنبر – سارا آریایی – سارا حلم‌زاده – سارا زارع – سارا صحرانورد فرد – ساسان زنجانی – سام عزیززاده – ساناز افتخارزاده – سپیده شوشتری – سپیده فارسی – سپیده یوسف‌زاده – ستاره الیاسی – سحر دیناروند – سحر قلعه شاخانی – سحر نیازی – سحر هامی – سعید حیدری – سعید یعقوبی‌نژاد – سمیرا پوراندخت – سمیرا ساعد – سمیه بهادری – سمیه رشیدی – سهیل پرهیزی – سهیلا سامانی – سوده راد – سوران بهروز – سوسن طهماسبی – سوسن محمدخانی غیاثوند – سولماز ایکدر – سیامک سلطانی – سیاوش آریا – سیاوش بهمن – سیاوش رضائیان – سید داوود موسوی – سید محمود خراسانی – سیروس دستاران – سیروس زارع‌زاده اردشیر – سیما اوستا – سیما حسین‌زاده – سیمین روزگرد – سیمین مرعشی – شایان وحدتی – شبنم شعبانی – شقایق کمالی – شکوفه شادابی – شلیر باپیری – شهاب الدین شیخی – شهرزاد آل داود – شهزاد حسینی – شهلا باور – شهلا شفیق – شورش مرادی – شیدا کاویانی – شیرین دخت نورمنش – شیرین زحمتکش – شیرین فامیلی – شیوا نوجو – صبا واصفی – صبرا رضایی – صبری نجفی – صفورا الیاسی – طلعت تقی نیا – ظریفه نصیری – عالیه مطلب‌زاده – عزیز اکبری – عشا مومنی – عفت ماهباز – علی افشاری – علی بابوئی – علی تارخ – علی تقی‌پور – علی ستاری – علی صمدپور – علی طایفی – علی عفتی – علی فتوتی – علی کلائی – علی ماهباز – علی نظری – علی نیکویی – علیرضا کیانی – فاریا برلاس – فاطمه مسجدی – فخرش شادفر – فرح شیلاندری- فرح طاهری – فرحناز محمدی – فرزانه ایل بیگی – فرزانه جلالی – فرشاد دوستی‌پور – فرشته قادری – فرشته قاضی – فرشید آذرنیوش – فرشید یاسائی – فرناز کمالی – فرهاد طالبیان – فروغ سمیع نیا – فریبا داودی مهاجر – فریبا معتمدی – فرید مصلحیان – فریده خزائی – فهمیه سعیدی امجد – فهیمه رضایی – کاوه رضائی شیراز – کارن صدر – کاروان کوردستانی – کامران افرازه – کاوه کرمانشاهی – کاوه مظفری – کتی پزشکی – کریم پورحمزاوی – کریم حمیدی – کریم شامبیاتی – کلارا مرادیان – کورش سلیمی – کوروش صحتی – کوماس شهبازی – کیانوش دوستی‌پور – گلاله بهرامی – گلرخ جهانگیری – گیتا آذری – گیسو جهانگیری – لار حسینی – لعبت والا – لیلا اسدی – لیلا سعادتی – لیلا صحت – ماریان نصیرپور – ماکان اخوان – ماهور وجدی – مجید نیکنام امینی – محبوبه حسین‌زاده – محبوبه عباسقلی‌زاده – محبوبه فیاض – محبوبه محبی – محسن موسوی – محمد حسن آمری – محمد حسین جعفری – محمد شوراب – محمد عسگری – محمد کیمیایی – محمد یعقوبی – مرسده هاشمی – مرضیه باوندپور – مرضیه بخشی‌زاده – مرضیه شکیبا – مرضیه صالحی – مریم زندی – مریم اکبری – مریم اهری – مریم حکمت شعار – مریم حلم‌زاده – مریم رحمانی – مریم روزبهانی – مریم علوی – مریم مرادی – مزدک عبدی‌پور – مژده علیمردانی – مژگان ثروتی – مژگان میهن دوست – مسعود کرمی – مصزفی عزیزی – معصومه زمانی – ملائیکه علم هولی – منصوره شجاعی – منصوره فتحی – منوچهر فاضل – منیره کاظمی – منیژه مرعشی – مهدی حیدری – مهران براتی – مهران می‌رعبدالباقی – مهرنوش اعتمادی – مه‌رو ملالی – مهسا شکرلو – مهسا صارمی – مهسا نصراللهی – مهسان قاسمی – مهشید راستی – مهین شکرالله‌پور – مونا سیف – میترا نجفی – میترا نقوی – میترا یوسفی – می‌دیا بایزیدپور – میلاد مالک – نازنین جواهری – نازنین قدیریان – نازی ساسانی – نازی عظیما – ناصح فریدی – ناهید جعفری – ناهید کشاورز – ناهید می‌رحاج – نائله عروجی – نجیبه اسدپور – نرگس کرمانشاهی – نرمین حسینی – نریمان رحیمی – نسرین الماسی – نسرین جاهد – نسرین حسینی – نسرین حمیدی – نسیم خسروی – نسیما شریعت – نعیمه کفشدوز – نفیسه آزاد – نگار انسان – نگار رویینیان – نگار سماک‌نژاد – نوشین کشاورزنیا – نوید امانت – نوید محبی – نیره توحیدی – نیکزاد زنگنه – نیلوفر کشمیری – نیلوفر انسان – هایده تابش – هدا امینیان – هژیر شریفی -هماد جمشیدی – همایون نادری فر – هنگامه هویدا – هیرو زبیری – وحید خدایاری – ویدا گلزار – یاشار گرمستانی – یهمن سلطانی – یوسف پریدخت


خبرگزاری هرانا
سه شنبه 03 آبان 1390 ساعت 05:05

Monday 24 October 2011

حضور دوباره مادران در پارک لاله


حضور دوباره مادران در پارک لاله 
کشته های ما در کجای گزارش آقای شهید قرار دارند؟ 

• مادران پارک لاله، گزارش احمد شهید را به دلیل سانسور بسیاری از موارد نقض حقوق بشر در ایران مورد انتقاد قرار دادند ...



 مادران پارک لاله همزمان با حضور دوباره ی خود در این پارک، گزارش احمد شهید، گزارشگر ویژه ی وضعیت حقوق بشر در ایران را مورد انتقاد قرار داده و نوشته اند این گزارش برپایه ی خودی و غیرخودی کردن مردم ایران تهیه شده است.
بنابر گزارش سایت مادران پارک لاله در این مورد چنین می خوانیم:


مادران و خانواده های داغدار؛
سازمان های و نهادهای بین المللی حقوق بشر!
جایگاه کشته شده های ٣٣ سال گذشته و آزار و اذیت های وارده بر مادران و حامیان در کجای گزارش آقای شهید قرار دارد؟

یک بار دیگر مادران پارک لاله در بعداز ظهر شنبه ای پاییزی در میان بهت و حیرت مردم حاضر در پارک، میدان آب نما را در سکوتی اعتراض آمیز دور زدند. آنان این بار نه با لباس سیاه که با لباس های رنگین به نشانه شور و اشتیاق به ادامه مبارزه تا رسیدن به خواسته های خود به میعادگاه خود در پارک لاله بازگشتند. آنان باور دارند که برای رهایی باید راه های ناهموار و پر سنگلاخ را پیمود و در این راه هیچ هراسی به دل راه نمی دهند زیرا به انتخاب راه خود ایمان دارند.

ما مادران پارک لاله، جمعی از مادران و خانواده های جان باختگان و آسیب دیده گان در دوران حاکمیت جمهوری اسلامی هستیم که با هدف دادخواهی خواسته های زیر را پیگیرانه دنبال می کنیم:
۱- خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم.
۲- خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم.
٣- خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن هستیم. ما مادران پارک لاله، اعدام های فردی و دسته جمعی در زندان ها؛ کشتارها و ترور های قومی، ملیتی، دینی، سیاسی، عقیدتی در خیابان ها؛ حمله به خانه ها، خوابگاه ها و محل های کار؛ ربودن، زندانی کردن و آسیب رساندن افراد برای کشتن اندیشه انسانی؛ شکنجه، اعتراف گیری، تجاوزو در نهایت سنگسار و قصاص را جنایت می دانیم و برای جلوگیری از تکرار جنایت و برای بهروزی انسان ها مبارزه می کنیم.ما مادران پارک لاله امروز دوباره در پارک لاله جمع شدیم تا نشان دهیم که هنوز هستیم و پیگیرانه خواسته های خود را تا تحقق تمامی آنها دنبال می کنیم.

پس از ماه ها انتظار، اولین گزارش گزارشگر ویژه آقای احمد شهید در مورد نقض آشکار حقوق بشر در ایران ارایه شد. هرچند خوشحالیم که در این گزارش به حقوق از دست رفته بسیاری از انسان های آزادی خواه اعتراض شده است، ولی دریغ و درد که باز خودی و غیرخودی و تبعیض نقش خود را بازی کرد و با کمبودهای بسیار منتشر شد. مواردی که شاید بتوان گفت از مهم ترین و آشکارترین موارد نقض حقوق بشر حداقل در دو سال اخیر بوده است. مواردی چون کشتار انسان های بی دفاع و مورد تعرض قرار دادن خانواده ها و حامیان آنها.

آقای شهید در روش کار خود تاکید کرده که تمرکز اصلی تلاش‌هایش تهیه گزارش عادلانه و دقیق از وضعیت حقوق بشر در ایران است، آیا این عادلانه است که فقط در دو سال گذشته، تعداد زیادی انسان به جرم اعتراض به نقض اولیه ترین حقوق خود کشته، مجروح یا بیمار شده اند؛ تعدادی دست به خودکشی زده اند؛ تعداد زیادی به زندان افتاده و تحت بازجویی های پیاپی قرار گرفته و یا برای اعتراف گیری شکنجه شده و یا مورد تجاوز قرار گرفته اند و هیچ اشاره ای به آن ها نشود؟ آیا این عادلانه است که مادران و خانواده های کشته شده ها حتی اجازه برگزاری مراسم یادبود فرزندان شان را ندارند و باز هیچ اشاره ای به آنها نشود؟ آیا این عادلانه است که حامیان مادران داغدار تنها به جرم حمایت از انسانیت و حقوق بشری (حمایت از مادران عزادار) دایم تحت فشار نیروهای امنیتی قرار گیرند، زندانی شوند و تحت بازجویی و احضارهای مکرر قرار گیرند و هم اکنون نیز دو تن از آنها به نام خانم ها لیلا سیف اللهی و ژیلا کرم زاده مکوندی در دادگاه بدوی به چهار سال زندان محکوم شوند ولی هیچ جایگاهی در گزارش آقای شهید نداشته باشند؟!

همچنین آقای شهید اعلام کرده که تنها از طریق گفت‌وگو با مقامات جمهوری اسلامی می‌تواند بداند آیا اظهارات مطرح شده در مورد نقض حقوق بشر در ایران درست است یا نه! ما از ایشان می پرسیم تا به حال چند بار مقامات جمهوری اسلامی در مورد نقض حقوق بشر در ایران در گفت و گو با گزارشگران سازمان ملل اعتراف کرده اند؟ ما به آقای شهید می گوییم جمهوری اسلامی زمانی می تواند راجع به نقض حقوق بشر نظر واقعی دهد که مردم هم این حق را داشته باشند تا آزادانه از حقوق و عقاید خود دفاع کنند.

مادران پارک لاله انتظار داشتند که پس از تحولات اخیر در ایران و منطقه و برآمد موج دموکراسی خواهی و آزادی طلبی، گزارشگر ویژه سازمان ملل نقش خود را بهتر از قبل ایفا کند و خط قرمزها را کنار بگذارد.

مادران انتظار داشتند که در اولین گزارش آقای احمد شهید، مساله کشته شدگان سال ۱٣٨٨ و دادخواهی مادران و خانواده های کشته شدگان لحاظ می شد.

مادران انتظار داشتند در این گزارش، حداقل اشاره ای به نقض گسترده حقوق بشر سی و سه سال حکومت جمهوری اسلامی و فشارهای بی حد و اندازه به مادران و خانواده های کشته شده ها می شد.

ما مادران پارک لاله انتظار داریم، صدای دادخواهی ما مادران و حامیان در گزارش های بعدی گزارشگر ویژه سازمان ملل شنیده شود. همچنین انتظار داریم به موارد گسترده و آشکار نقض حقوق بشر که در طی این سی و سه سال بر مادران و خانواده و حامیان رفته است و احتمالا در گزارش های قبلی گزارشگران ویژه از جمله آقای گالیندوپل موجود است و به بایگانی سپرده شده است، نیز پرداخته شود.

مادران پارک لاله
سی ام مهر ۱٣۹۰


اخبار روز: www.akhbar-rooz.com 

Sunday 23 October 2011

شنبه پنجم ماه نوامبر گردهمایی مادران لندن

مادران نگران ،فرزندان در بندشان هستند!
شنبه پنجم ماه نوامبر ساعت دو تاسه بعد از ظهر

همدردی حامیان "مادران پارک لاله ایران" در لندن، با مادرانی که فرزندان خود را از دست داده و یا چشم انتظار رهائی فرزندانشان از زندان هستند. این هفته جهت همبستگی با زندانیان در بند:
 کوهیار گودرزی، فعال حقوق بشری و مادر زندانی اش ، پروین مخترع .که در زندانی در کرمان  نگران فرزندش کوهیار است. پروین را تنها به جرم دفاع از حقوق فرزندش بازداشت کرده اند. پس از انتشار خبر خودکشی دو تن از دوستان کوهیار ، بهنام گنجی و نهال سحابی که همراه با کوهیارگودرزی دستگیر و پس از مدتی آزاد شده بودند، نگرانی‌در خصوص شرایط وی افزایش می‌یابد .گفتنی است این کوهیار در روزهای پس از انتخابات نیزبازداشت و مدت یک سال در زندان اوین محبوس بود .
خواهر سید محمد ابراهیمی با اشاره به بستری شدن برادرش در آسایشگاه روانی امین آباد از وضعیت او ابراز نگرانی نموده است سيد محمد ابراهيمي افعال سیاسی دربند اوین،که به اتهام ارتباط و کمک به مادران عزادار بیش از یازده ماه را تحت شرایط بسیار دشوار در زندان گذرانده است، همچنان در وضعیت بلاتکلیف بسر می برد. به این حامی مادران عزادار در این  یازده ماه اجازه ندادند که فرزند هشت ساله اش را ملاقات کند پدر این زندانی سیاسی با دیدن حال و روز محمد در آسایشگاه روانی امین آباد، بیمار شد و بلافاصله در گذشت. دکترها گفتند از غصه و فشار زیاد فوت کرده است. و وضعیت  سلامتی مادرمادر محمد ابراهیم هم خوب نیست خواهر سید محمد ابراهیمی با اشاره به بستری شدن برادرش در آسایشگاه روانی امین آباد از وضعیت او ابراز نگرانی نموده است

فاطمه گلگری مادر افشین اسانلو از وضعیت فرزندش که نزدیک به یازده ماه است در زندان بسر می برد ابراز نگرانی نموده او می یگوید فرزندم افشین اصلا فعالیت سیاسی نداشت تنها یک راننده بود. افشین در دادگاه بدوی در اردیبهشت ماه سال جاری به پنج سال حبس تعزیری محکوم شده است، افشین اسانلو برادر منصور اسانلو رئیس هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه است که چندی پیش بعد از تحمل چهار سال حبس با قید وثیقه از زندان آزاد گردید
خانم حق نظری مادر امید کوکبی، دانشمند جوان و نخبه ایرانی که دانشجوی فوق دکترای فیزیک اتمی با گرایش لیزر در دانشگاه تگزاس آمریکا، که از بهمن ماه سال ۸۹ در زندان اوین در بند ۳۵۰ زندان در بازداشت موقت به سر می‌برد، ، وی که سال گذشته برای دیدار با خانواده‌اش به ایران آمده بود، در دهم بهمن ماه در هنگام خروج از ایران در فرودگاه به اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی کشور» بازداشت شد. خانم حق نظری گفت: امید به هر کجا که می‌رفت افتخارش ایرانی و ترکمن بودنش بود. همیشه می‌گفت که به ایران می‌آیم و ایران را یک قطب لیزر می‌کنم و به دوستانش هم می‌گفت که به ایران برگردند و برای «پیشرفت» ایران تلاش کنند. از مسئولان می‌خواهم که فرزند من را آزاد کنند تا بتواند تحصیلاتش را ادامه دهد و به «افتخار آفرینی»‌ها برای ایران ادامه بدهد.
ما همراه خانواده های پروین مخترع، کوهیار گودرزی، افشین اسانلو، امید کوکبی ، محمد ابراهیمی، خواهان رسیدگی به وضعیت این زندانیان و آزادی آنها هستیم.
ما هم صدا با مادران  پارک لاله (عزادار)، خواستار آزادی همه زندانیان عقیدتی سیاسی و پایان دادن به هر گونه اعدام!. و مجازات قاتلین و مسببین جنایات سی و سه سال اخیر ایران هستیم به همین منظور ما ایرانیان مقیم لندن، شنبه پنجم ماه نوامبر -بین ساعت دو تا سه بعداز ظهر جلوی ناشنال گالری لندن جمع می شویم .
حامیان "مادران عزدار ایران" لندن /انگلستان


Mothers fearful of their imprisoned children

This month, London Supporters of Iran’s Mourning Mothers demonstrate their solidarity with those who are waiting patiently to see their children out of prisons.

-          Koohyar Goodarzi, human rights activists along with his mother, Parvin Mokhtare. Whereabouts of Koohyar is unknown. His mother is kept in prison in her hometown city of Kerman. Koohyar was first detained after the disputed 2009 presidential elections and spent a year in prison. Two of Koohyar’s friends, Behnam Ganji and Nahal Sahabi committed suicide after release from prison.
-          Seyed Mohemmed Ibrahimi, political activists who was imprisoned accused of association with Mourning Mothers has been taken to the Aminabad mental institution and according to his sister, his conditions are very worrying. His father died shortly after he met his son in the institution. He has been denied proper medical care or visitations.
-          Afshin Osanloo detained for 11 months for no apparent reason except that he is the brother of Mansour Osanloo, head of Workers Syndicate of Bus Drivers who spent 4 years in prison and has recently been released under bail. Afshin’s mother, Fatemeh Kalgari, fearful of her son’s detention reiterated that he has not been political nor activists; only a simple driver.

We are in solidarity with all the families of detained prisoners especially, Parvin Mokhtare, Koohyar Goodarzi, Afshin Osanloo, Omid Kokabi , Mohammed Ibrahimi  and demand their immediate and unconditional release.

We, along with Mothers of Park Laleh ( Azadar) demand
-         Immediate release of all political and ideological prisoners
-         End to executions in Iran
-         Trial of those who have committed crimes against humanity in the past 33 years in Iran.
-          
Supporters Mourning Mothers of Iran/London

http://supportersmourningmothersiranuk.blogspot.com/
Saturday: 5th novomber 2011
15.00 – 14.00: Time
Location: North Terrace of Trafalgar Square (in front of the National Gallery)
Nearest Tube Charing Cross: Bakerloo and Northern line