Thursday 29 August 2013

مادر حسین رونقی ملکی: راه دیگری باقی نمانده




  • مادر حسین رونقی ملکی با اشاره به سرمای داخل زندان اوین و بیمار بودن زندانیان به کمپین گفت:« حسین خودش زیاد چیزی نمی گوید اما این بار گفت که مامان من از مهرماه تا به حال از زندان برای هوا خوری و ورزش بیرون نرفته ام. از بس که هوا آنجا سرد است و او هم که کلیه اش درد می کرده است. یک زندانی دیگر هم به ما گفت که در اوین هوا خیلی سرد است. »
  • اعتصاب غذای زلیخا موسوی

6 روز از اعتصاب غذای زلیخا موسوی، مادر حسین رونقی ملکی می گذرد.
 مادر یک زندانی سیاسی که می گویدمسئولان نمیخواهند صدایش را بشنوند و او به ناچار دست به اعتصاب غذا زده تا شاید صدایش را بشنوند؛ صدایی که از وضعیت نامساعد جسمانی فرزندش در زندان می گوید و خواسته اش، آزادی یا مرخصی استعلاجی اوست تا تحت درمان قرار بگیرد. 

زلیخا موسوی در مصاحبه با "روز" میگوید "تا زمانی که به حسین مرخصی استعلاجی ندهند و او دستان فرزندش را در دست نگیرد به اعتصاب" خود ادامه خواهد داد. او میگوید براساس گواهی پزشکی قانونی، فرزندش به دلیل وضعیت نامساعد جسمی، تحمل کیفر را ندارد و براساس قانون باید آزاد شود. 
حسین رونقی ملکی، فعال حقوق بشر و وبلاگ نویس جوان از سوی شعبه 26 دادگاه انقلاب به 15 سال حبس تعزیری محکوم شده. او 22 آذر 88 در خانه اش در شهرستان ملکان بازداشت شد. وکیلش او را از نابغه های ایران معرفی کرده که دارای توانایی های فراوان است و باید مورد احترام و توجه قرار گیرد نه اینکه زندانی شود. این زندانی سیاسی با نام بابک خرمدین معروف بوده است. او به گفته خانواده اش هنگامی که بازداشت شد در سلامت کامل بود اما طی 4 سال گذشته، یعنی از زمان بازداشت تاکنون، 7 بار تحت عمل جراحی کلیه قرار گرفته است. 
حسین رونقی ملکی 31 اردیبهشت امسال با عدم تمدید مرخصی استعلاجی اش به زندان بازگشت. اوطی دوران مرخصی هم تحت عمل جراحی قرار گرفته بود. پیش از این در تماس با مدیرکل زندان های استان تهران درباره وضعیت جسمانی حسین رونقی سئوال کرده بودیم. آقای سلیمانی با وجود تاکید بر اینکه مسئولیت جان همه کسانیکه در زندان های تهران زندانی هستند با اوست اما از وضعیت حسین رونقی ابراز بی اطلاعی کرده بود. 
اکنون مادر حسین به "روز" میگوید که فرزندش از 20 مرداد در اعتصاب غذا است؛ اعتصاب غذایی که با این نامه شروع شد: "من در اعتراض به بی‌توجهی مسئولان به جان و سلامت انسان‌ها، عدم رسیدگی به وضعیت زندانیان سیاسی بیمار، افزایش فشار بر خانواده‌ام، تبعیدهای خودسرانه و غیرقانونی زندانیان سیاسی بی‌گناه و قرار دادن اجباری آن‌ها در شرایط غیرانسانی، بی‌خبری از برخی از زندانیان و همچنین در اعتراض به تداوم قانون ستیزی‌ها و ناروایی‌ها اعتصاب غذا خواهم کرد هر چند این روش را نادرست و اشتباه می‌دانم و تبعات سنگینی برای من در پی خواهد داشت". 
 حالا مادر او نیز برای همراهی با فرزندش و اعتراض به رفتاری که با او دارنددر اعتصاب غذاست. خانم موسوی می گوید: وضعیت حسین خیلی ناجور است وزنش خیلی پایین آمده و خونریزی معده دارد. کلیه هایش هم که میدانید این مدت چند بار جراحی کرد و هر بار اجازه ندادند بیرون از زندان درمانش را طی کند و بردند زندان و باز هر بار مشکل پیدا کرد. حالا هم کلیه راست او به شدت آزارش میدهد. با این وضعیت او دست به اعتصاب غذا زده هرچند در ملاقاتی که با او داشتم به او التماس کردم که نکند اما میگفت راه دیگری نمانده. 
سئوال میکنم: شما چرا اعتصاب غذا کرده اید؟ راهی برای اعتراض و پی گیری نمانده بود؟ میگوید: چه راهی؟ وقتی مسئولان نمیخواهند صدای ما را بشنوند چه می توان کرد؟ من بچه ام را 19 روز پیش در سالن ملاقات اوین دیدم. می گفت 4 شب است از درد کلیه راست اش نخوابیده. کسی هم که توجهی نمیکند. به دفتر رئیس قوه قضائیه رفتم، با معاون او دیدار کردم.به دادستانی تهران رفتم و با معاون دادستان دیدار گرفتم، دفتر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه رفتم، مجلس رفتم، هر جا که فکر بکنید و لازم باشد رفتم. چه نتیجه ای گرفتم؟ اهمیتی نمیدهند، نمیخواهند بشنوند، در حالیکه همه مسئولان خوب میدانند بچه من مریض است و نباید در زندان بماند. پزشکی قانونی در این مورد گواهی داده که حسین توان تحمل زندان و کیفر را ندارد. اما توجهی نمیکنند حالا من اعتصاب کرده ام تا با اعتصابم صدایم را به گوش شان برسانم. 
خواسته خانم موسوی چیست؟ او میگوید: حسین را آزاد کنند. این خواسته من است براساس قانون و گواهی پزشکی قانونی و توصیه پزشکان او باید آزاد شود. اگر آزاد نمیکنند مرخصی استعلاجی بدهند بیاید بیرون تا بتوانیم درمانش کنیم. بچه ام را سالم تحویل شان دادیم به این روزش آورده اند حالا بگذارند خودمان باز درمانش کنیم. 
او می افزاید: من میدانم بچه ام مریض است، می بینم روز به روز از دست می رود، ولی میخواهند او بیشتر صدمه بخورد. چرا؟ به من جواب دهند و بگویند چرا؟ 4 سال تمام است داریم عذاب می کشیم. بارها بچه من مجبور شد با وخامت وضعیت جسمانی اش دست به اعتصاب غذا بزند تا او را به بیمارستان منتقل کنند و اجازه درمان یا جراحی بدهند حالا باز او به ناچار دست به اعتصاب غذا زده. دیروز او را به بیمارستان برده و با اینکه دکترها گفته اند او نباید به زندان بازگردانده شود چند ساعت بعد باز به زندان برگردانده اند. 
خانم موسوی میگوید که قسم خورده است تا به حسین مرخصی نداده اند و دست او را نگرفته ، اعتصاب اش را نشکند. 
احمد رونقی ملکی، پدر حسین در تهران است و مادرش هم میگوید که امروز عازم تهران خواهد شد. خانواده حسین در ملکان آذربایجان شرقی سکونت دارند: 4 سال تمام است زندگی ما شده اتوبوس های میانه ـ– تهران و تهران ـ– میانه. 4 سال است دنبال مسئولان از این ساختمان به آن ساختمان می دویم . از این دفتر به آن دفتر، که فقط خواهش کنیم بگذارند حسین از حقوق انسانی و طبیعی خود که در قانون هم آمده برخوردار شود. اما تنها چیزی که می بینیم این است که میخواهند به حسین صدمه بزنند و السلام. خسته شده ایم دیگر. الان از وقتی که حسین اعتصاب کرده پدرش تهران است هر روز سراغ مسئولان می رود تا بگوید حال حسین خوب نیست و جوابی نمی گیرد. امروز خودم هم عازم تهران می شوم و تا مرخصی استعلاجی به حسین ندهند اعتصابم را نمی شکنم. 
مادر حسین می گوید که فرزندش از اعتصاب غذای او خبر دارد: دیروز که او را بردند بیمارستان،قبل از اینکه دوباره به زندان برگردانند پدرش او را دیده. گفته به مادرم بگو فشارت بالاست،اعتصابت را بشکن. روی تلفن پدرش، زنگ زدم، حسین می خواست با من صحبت کند اما به پدرش گفتم بگو وقتی می شکنم که دستانت را در دستانم بگیرم و ببرم زیر نظر دکترها و متخصصان تا درمانت را دوباره شروع کنی. 
خانم موسوی سپس می گوید: من از قوه قضائیه، از آقای لاریجانی، از دادستانی و آقای دولت آبادی، از گروههای حقوق بشری ایران و سازمان های حقوق بشری بین المللی و آقای احمد شهید خواهش میکنم به وضعیت پسر من توجه کنند. نه فقط پسر من که همه زندانیان بی گناه هستند . پسر من مریض است او باید آزاد شود تا تحت درمان قرار بگیرد. 
خانم موسوی پیشتر و پس از آغاز اعتصاب غذای فرزندش به "روز" گفته بود: حسین به یکی از مسئولان زندان گفته من اعتصاب غذا می‌کنم، در جواب گفته فکر کردید چه می‌شود؟ می‌میرید و جریان چند روز دیگر هم تمام می‌شود، می‌رود. من به آقای خدابخش گفتم می‌خواهید این اتفاق بیفتد؟ گفت شاید هم همینطور است .. گفتند مرخصی نمی‌دهیم.تنها می‌شود در زندان تحت درمان باشد. گفتم چندبارتحت درمان قرار گرفته و بیمارستان رفته و عمل شده، دوباره او را به زندان برگرداندید و دوباره بیماره او عود کرده، این بارکلیه راستش درد می‌کند. آقای خدابخش گفت نه، آقای دادستان گفته‌اند به حسین مرخصی ندهید.

برگرفته از سایت روزآنلاین
یکشنبه ۳ شهريور ۱۳۹۲
فرشته قاضی

مادران پارک لاله ایران

خواهان لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی هستیم. خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم. خواهان محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تشکیل آن هستیم.

Monday 19 August 2013

دادنامه ی خواهر یک اعدامی خطاب به حسن روحانی


آقای رئیس جمهور؛
ما در خانواده ی کم درآمدی زندگی می کردیم. برادرم در رشته ی مهندسی شیمی دانشگاه شریف فارغ التحصیل شد.  در آن زمان سه سال را در زندان گذراند. شاه او را نکشت، اما در این رژیم مثلاً اسلامی ششم مهر ماه سال شصت، دستگیر و در هفتم آبان ماه همان سال به جوخه ی اعدام سپرده شد. چه سریع!!! حتا مهلت دفاع به او ندادند.


سینه تنگ من و بار غم او هیهات
مرد این بار گران نیست دل مسکین ام
بر دلم گرد ستم هاست خدایا مپسند
که مکدر شود آیینه مهر آیین ام

آقای رئیس جمهور؛
من به شما رأی ندادم، اما از آنجایی که شما خود را رئیس جمهور همه ی مردم ایران نامیده اید، به خود این اجازه را می دهم که سخنی چند با جناب عالی داشته باشم. سال ها ست، سی و دو سال است که زخمی را که رژیم جمهوری اسلامی با کشتن تنها برادرم بر جان و دلم نهاده است در تنهایی خود می لیسم.
من این دادنامه را خطاب به جناب عالی می نویسم و می خواهم توجه شما را به مسئله ی بسیار مهمی که مربوط به یکی از اعضای کابینه ی سرکار است، جلب نمایم. همان گونه که پیش تر گفته آمد، تنها برادرم را در بی دادگاه های جمهوری اسلامی از دست دادم، و وقتی خبر کشته شدنش را به من دادند از هیچ گونه توهین و ناسزای بسیار رکیک به من و بدن پاره پاره ی برادر عزیزم دریغ نورزیدند، آری، از آن تاریخ دارم زخم هایم را می لیسم. در آن زمان به ما اجازه ی برگزاری هیچ گونه مراسمی را هم ندادند .

آقای رئیس جمهور؛
ما در خانواده ی کم درآمدی زندگی می کردیم. برادرم در رشته ی مهندسی شیمی دانشگاه آریامهر (دانشگاه شریف) فارغ التحصیل شد. لازم به یاد آوری ست که وی در رژیم گذشته نیز از فعالان دانشجویی بوده است و در آن زمان سه سال را در زندان گذراند. شاه او را نکشت، اما در این رژیم مثلاً اسلامی ششم مهر ماه سال شصت، دستگیر و در هفتم آبان ماه همان سال به جوخه ی اعدام سپرده شد. چه سریع!!! حتا مهلت دفاع به او ندادند.
اکنون پرسش من از شما این است که چگونه توانستید آقای پورمحمدی را که عالم و آدم از جنایت های ایشان که بسیار هم سنگین است به وزارت دادگستری بگمارید. داد!!! دادگستری!!! یا بی داد گستری؟ من آدم ساده لوحی نیستم که فکر کنم شما از سوابق مشعشع ایشان در بسیاری از کشتارها چه در بندرعباس، چه در مشهد، و چه در زندان اوین و چه در زندان رجایی شهر بی خبر بوده باشید. به ویژه آنکه ایشان یکی از سه نفر مأموران هیئت مرگ بودند که در کلیه ی زندان های ایران در تابستان هزار و سیصد و شصت و هفت باقیمانده ی زندانیان را به جوخه ی اعدام سپردند یا حلق آویز کردند و در گورهای دسته جمعی، در گورستان خاوران به خاک سپردند.

وجدان انسان ها بزرگترین فضیلتی ست که خداوند در ما به ودیعه گذاشته است. آیا شما با این فضیلت آشنا هستید؟! آیا می دانید ایشان چه خیل عظیمی از خانواده ها را داغدار کرده اند، آن هم چه فرزندان نخبه و با تحصیلات عالی که یا در گورستان ها خفته اند یا فرار را بر قرار ترجیح داده و به خارج از کشور مهاجرت کرده اند.
پرونده ی جنایات ایشان بسیار سیاه است. در خاتمه از شما می خواهم زحمت کشیده و سری به گورستان خاوران بزنید و خود همه چیز را به رأی العین ببینید و خود قضاوت کنید که چه ظلمی بر ما خانواده های داغدار رفته است. شاید بد نباشد که بدانید مادر من پس از کشته شدن تنها پسرش به دو بیماری صعب العلاج آرتریت روماتوئید و پارکینسون مبتلا شد. لطفاً وضعیت بیماری مادرم را به سیاهه ی جنایات ایشان بیفزایید.   

نکته پایانی:
جریان رأی گیری برای وزرای انتخابی شما را از تلویزیون دنبال می کردم. آن سه وزیر شایسته ی شما از مجلس فرمایشی رأی نیاوردند. واقعاً جای تأسف دارد. گرچه شیرازه ی مملکت چنان از هم گسسته است که نه شما و نه هیچ وزیری را توان بازگرداندن مملکت به شرایط عادی نیست.

پروانه میلانی
۲٨ مرداد ۱٣۹۲

منبع: سایت مادران پارک لاله

Wednesday 14 August 2013

حامیان "مادران پارک لاله" در لندن /همبستگی با مادران خاوران

The Supporters of the Mourning Mothers of Iran- London is not linked to any political parties or religious organization حامیان"مادران پارک لاله" لندن،نهادی است مستقل که به هیچ گروه و سازمان سیاسی و مذهبی بستگی ندارد.


هم صدائی با مادران پارک لاله 
شنبه هفتم ماه سپتامبرساعت دو تاسه بعد از ظهر

همدردی و همصدائی حامیان "مادران پارک لاله" در لندن، با مادرانی که فرزندان خود را از دست داده و یا چشم انتظار رهائی فرزندانشان از زندان هستند. این هفته همبستگی با مادران خاوران.
 ده شهریور مقارن است با بیست و پنج ومین سالگرد کشتار جمعی زندانیان سیاسی در تابستان 67 است آنچه «فاجعه ملی» نام گرفته است در این بیست پنج سال بازماندگان کشتارشهریور 67 و اعدامهای گسترده دهه 60 به اشکال مختلف خواستار گشایش پرونده این کشتارها بوده اند.اما نه تنها به صدای آنان پاسخی داده نشده است بلکه اکنون چند سال است که بردر گورستان  خاوران قفل زده اند و به خانواده ها و مادران اجازه نمی دهند بر مزار فرزندانشان گردایند.
 خاوران در 14 کیلومتری تهران در جاده ی خراسان خطه شرقی در کنار گورستان ارامنه وبهایی ها قرار دارد. این گورستان با همه گورها متفاوت است نه سنگی بر گوری و نه نهالی و درختی .خاک است و خاک و زمینی است خشک که بارها و بارها ماموران حکومتی با بلدوزر خاک ان را زیر رو کرده اند که بگویند در این مکان در دهه شصت کسی دفن  نشده است. در حالیکه مادران خود شاهد دست های بیرون زده از خاک درتابستان سال 67 بودند. شبانه خاک را پس می زنند و گورهای دست جمعی فرزندانشان را می بینند.
مادران خاوران علاوه بر خواسته های مادران پارک لاله، همچنین  خواستار :
-باز شدن در خاوران بر روی خانواده ها.
-اعلام اسامی ، زمان فوت ومحل دفن عزیرانشان
-اجازه ی نشانه گذاری و گل کاری بر مزار جان باختگان
-جلوگیری از دفن اموات دیگر بر خاک عزیزانشان
.
ما حامیان مادران ،پارک لاله لندن همصدایی خود را با مادران خاوران اعلام می کنیم . به همین منظور ایرانیان مقیم لندن، شنبه هفتم ماه سپتامبر-بین ساعت دو تا سه بعداز ظهر جلوی ناشنال گالری لندن با عکس عزیران شما و خواسته های برحق تان (اعدام را بس کنید!. آزادی زندانیان عقیدتی -دستگیری و مجازات قاتلین و مسببین جنایات سی و یک سال اخیر ایران) جمع می شویم
حامیان "مادران عزدار ایران" لندن /انگلستان

Tel: 0044-7952513869
Find us on Face book: mothers. Mourning
Location: North Terrace of Trafalgar Square (in front of the National Gallery) Nearest Tube Charring Cross: Bakerloo and Northern line
Saturday: 7Th .September 2013
15.00 – 14.00: Time




In Solidarity with Mourning Mothers of Iran (Mothers of Laleh Park 
solidarity with Mothers of Khavaran

10Th September 2013 is the twenty fifth anniversary of the mass execution of political prisoners in the summer of 1988. For the past 25 years, the families of those executed have, through every possible means, tried to legally challenge the killings. However, not only have their requests been ignored, but the Khavaran cemetery has also been closed to the public for the past three years so that the families
and mothers cannot even visit their children’s graves.
Next to the cemetery for Armenians (Christians) and members of the Bahai religion, Khavaran cemetery, 14 kilometres from Tehran, is very different from other cemeteries in that there are no tombstones or green areas.  Khavaran consists solely of a stretch of dried earth where no permission for new burials has ever been given.  Worse still, the regime has bulldozed the “cemetery” on numerous occasions in order to destroy the evidence of this mass grave. Meanwhile, the mothers will never forget the image of the unburied hands of their children – many of the children had been buried at such shallow depths that their hands remained sticking out of the earth.
Mothers of Khavaran, in line with Mothers of Laleh Park (Mourning Mothers), are asking that the cemetery be opened to the families and that the names of their children, the dates of their deaths and the names of the burial sites be announced.  They also request the prohibition of new burials in existing graves.  Last but not least, they request the lifting of restrictions on the families of the children to place signs and lay flowers for their loved ones at the site.

We, in London, will stand in solidarity with these mothers in Trafalgar Square on Saturday7 September 2013 from 2 pm to 3 pm and be their voice for their demands of a stop to the executions, the release of all political prisoners and the punishment of those responsible for the killings and crimes against humanity in Iran for the past 34 years.
Please show your support by joining us.

Supporters of Mourning Mothers of Iran (Mothers of Laleh Park) – London


Wednesday 7 August 2013

گرد هم آیی حامیان مادران پارک لاله لندن در میدان ترافالگار در سوم آگوست 2013














  • حامیان مادران پارک لاله –لندن نهادیست که بهیچ گروه و سازمان سیاسی و مذهبی وابستگی ندارد.
    The Supporter of Mourning Mothers of Iran –London is not linked to any political parties or religious organisation

    حامیان مادران پارک لاله – لندن اینبار نیز همچون هر ماه روز شنبه سوم اگوست در میدان ترفل گار دور هم جمع شدند تا یاد جوانان و فرزندان ایرانی را که در طی سی و چهار سال گذشته برای آزادی و دموکراسی جان خود را از دست داده و یا در زندانهای مخوف جمهوری اسلامی به سر می برند را زنده نگهدارند .در این همایش با نشان دادن تصاویر آنان و پخش اطلاعیه در بین جماعت انبوهی که در ترافل گارحضور داشتند خواسته های مادران که مبنی بر:
    1- لغو مجازات اعدام و کشتار انسانها به هر شکلی .
    2- آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی.
    3- محاکمه عادلانه و علنی آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته توسط حکومت جمهوری اسلامی از ابتدای تا اکنون.

    می باشد را اطلاع رسانی کردند ،و در ضمن حمایت خود را از مادران عرب اهوازی اعلام کردند.
  The Announcement of the Supporters of Mothers of Laleh Park

As the Saturday of each month, on Saturday the 3rd of Agust we will come together at the London’s Trafalgar Square to commemorate the young Iranians who have lost their lives in the struggle for freedom and democracy over the last 34 years and also those who are still detained in the notorious prisons of the Islamic Republic of Iran. 
At this gathering, by displaying images of those who have become victims of injustice and also by spreading informative leaflets among those who are present at the Trafalgar Square, we aim to notify the crowd present of the following demands of the Mothers of Laleh Park:

1. Abolition of the death penalty and the killing of human beings in any form

2. Immediate and unconditional release of all political and ideological prisoners of Iran

3. A fair and public trial for the masterminds and perpetrators of all crimes carried out by the Islamic regime since 1979 to date

The Mothers of Laleh Park have also voiced their support for the Arab Mothers of Ahwaz