دیدار جمعی از مادران عزادار با خانواده های آسا و توکلی
جمعی از مادران پارک لاله در آستانه ۱۶ آذر به دیدار خانواده دانشجوی شهید کیانوش آسا و دانشجوی زندانی
مجید توکلی رفتند.
۱۶ آذر یادآور خاطره دانشجویانی است که از سال ٣۲ تاکنون برای رسیدن به آزادی که به کیمیایی در این سرزمین بدل شده تلاش می کنند – اگرچه در طول بیش از نیم قرن مبارزه عملکردها متفاوت بوده ولی تمامی آنان از یک تبار بوده و هستند – از تبار آزادیخواهان این سرزمین .
در آستانه این روز جمعی از مادران به دیدار خانواده شهید کیانوش آسا رفتند و ضمن دلجوئی از این خانواده زجر دیده جویای احوال اعضای خانواده شدند، در این دیدار مادران از بازداشت چند روزه عزیز دانشور آسا – برادر کیانوش آسا- اظهار تاسف کرده و از به خطر افتادن امنیت ملی با رد و بدل شدن یک پیام کوتاه و یا خطور یک فکر یا شعر به مخیله یک هم وطن اعلام تعجب نموده که چگونه باعث مشوش شدن اذهان رهبران نظام گشته، سبب می شود تا قوه قضائیه به صورت ضرب الاجلی وارد شده و کار به زندان و حبس می کشد و این در حالی است که مسببان و عاملان اختلاس های چند هزار میلیاردی که اقتصاد مملکت را به نابودی کشانده و می کشند فقط با یک عذرخواهی ساده حتی بر سر پست های خود ابقا می گردند و از رسانه ها خواسته می شود تا قضیه را کش ندهند تا هر چه زودتر مسئله فراموش شود و باز در همین راستا بر ملا شدن اختلاس های تریلیونی دیگر در سازمان ها و شرکت های دیگر مثل سایپا در نطفه خفه می شود تا اذهان رهبران نظام و آقازاده هایشان کاملا راحت باشد.
این همه تفاوت در رفتار را قوه قضائیه به راحتی و در کنار هم سازمان دهی می کند. به یاد می آوریم که چگونه بعضی از قضات برای بیچارگانی که گاه برای پر کردن شکم فرزندان گرسنه خود دست به دزدی های ناچیز می زنند، با چه آرامش و قاطعیتی حکم به قطع دست را صادر می کنند و اکنون چه راحت دانه درشت های بزرگترین اختلاس تاریخ ایران یا بر سر پست خود ابقا می گردند، یا فراری داده می شوند و یا اصولا نامی از آنان برده نمی شود.
مادران پارک لاله همچنین به دیدار خانواده مجید توکلی رفتند، دانشجوئی که دو سال پیش به دلیل سخنرانی در مراسم بزرگداشت ۱۶ آذر بازداشت شد.
مادر مجید توکلی مثل همیشه با روی باز و رحیه ای مثال زدنی از مادران استقبال کرد، او که از بهمن ماه ٨۹ تا کنون از مکالمه تلفنی با مجید نیز محروم است میگوید من که به دلیل بیماری و خطر پارگی عروق اجازه مسافرت و در نتیجه ملاقات با مجید را ندارم , ده ماهی است که حتی صدای مجید را هم نمی شنوم. او در ادامه صحبت هایش می گوید معمولا برادر بزرگ مجید به ملاقات او می رود و از او برایم خبر می آورد ولی دو ماه است که به دلیل آسیب دیدگی پایش او نیز نمی تواند به ملاقات برود و من فقط از طریق خانواده دوستان هم بند مجید که محبت می کنند و از مجید برایم خبر می دهند از حال پسرم خبر می شوم.
مادر مجید می گوید چند ماه پیش، پس از دیدار مادران پارک لاله و به دنبال آن خانواده آقای تاج زاده و جمعی از اساتید، اطلاعات به خانه ما ریخت و تمامی اثاث خانه را زیر و رو کرد و قسمتی دیگر از کتاب ها وسی دی های فرزندانم را با خود برد. می گوید کیف سامسونتی بود که رمزش را ما نمی دانستیم، آن ها با پیچ گوشتی و با تلاش زیاد بازش کردند به آن ها گفتم: هان خودش است، هرچه می خواستیددرآن هست، آن را با خود ببرید که کلی مدرک پیدا کردید. آن را با خود بردند در حالی که شامل سی دی زبان و سی دی های آموزشی بود که متعلق به مغازه پسرم بود.
او در ادامه می گوید وقتی به آن ها معترض شدم که از جان ما چه می خواهید؟ دیگر چه باقی مانده که نبرده باشید؟ چرا سالی دو بار خانه ام را زیر و رو می کنید؟ ومن تایک هفته بعد با این همه بیماری باید درگیر مرتب کردن خانه ام باشم، آن ها تهدیدم کردند که بار دیگرسر و کارت با قوه قضائیه است و من باخنده جواب دادم که قوه قضائیه با من چه می کند که من بایستی بترسم مثلا من باید از زندانی شدن و یا اعدم بترسم؟ مادر مجید می گوید آنان از من خواستند تا تعهد دهم دیگر یاران و دوستداران مجید را به خانه راه ندهم ولی من زیر بار نرفتم و گفتم در خانه من به روی همه کسانی که برای هم دردی و هم راهی می آیند باز است و من از دیدنشان خوشحال می شوم. چرا که خوب می دانم مجید را من به دنیا آوردم ولی او متعلق به همه مردم ایران است.
او هم چنین گفت من برای پیگیری کار پسرم ممکن است تا روزی چند بار به زندان و یا دادستانی زنگ بزنم. به آن ها می گویم من حق دارم هر دو هفته یک بار ۲۰ دقیقه با مجید ملاقات کنم حال که من از این فرصت محرومم حداقل اجازه دهید تا مجید هفته ای ۱۰ دقیقه با من تلفنی صحبت کند
مادر مجید می گوید بازجویان با من تماس می گیرند و می گویند چرا تو به جای اسم و فامیل خودت دائما خود را مادر مجید توکلی معرفی می کنی؟ و من در جواب به آن ها گفتم من وصیت کردم اگر قبل از آزادی مجید مردم روی سنگ قبرم به جای اسم و فامیل من بنویسند مامان مجید توکلی.
مادر مجید امیدوار است تا هر چه زودتر مجید برای اولین بار به مرخصی بیاید و او بتواند پس از گذشت دو سال او را ببیند، او با بی صبری در انتظار آن روز است
۱۶ آذر یادآور خاطره دانشجویانی است که از سال ٣۲ تاکنون برای رسیدن به آزادی که به کیمیایی در این سرزمین بدل شده تلاش می کنند – اگرچه در طول بیش از نیم قرن مبارزه عملکردها متفاوت بوده ولی تمامی آنان از یک تبار بوده و هستند – از تبار آزادیخواهان این سرزمین .
در آستانه این روز جمعی از مادران به دیدار خانواده شهید کیانوش آسا رفتند و ضمن دلجوئی از این خانواده زجر دیده جویای احوال اعضای خانواده شدند، در این دیدار مادران از بازداشت چند روزه عزیز دانشور آسا – برادر کیانوش آسا- اظهار تاسف کرده و از به خطر افتادن امنیت ملی با رد و بدل شدن یک پیام کوتاه و یا خطور یک فکر یا شعر به مخیله یک هم وطن اعلام تعجب نموده که چگونه باعث مشوش شدن اذهان رهبران نظام گشته، سبب می شود تا قوه قضائیه به صورت ضرب الاجلی وارد شده و کار به زندان و حبس می کشد و این در حالی است که مسببان و عاملان اختلاس های چند هزار میلیاردی که اقتصاد مملکت را به نابودی کشانده و می کشند فقط با یک عذرخواهی ساده حتی بر سر پست های خود ابقا می گردند و از رسانه ها خواسته می شود تا قضیه را کش ندهند تا هر چه زودتر مسئله فراموش شود و باز در همین راستا بر ملا شدن اختلاس های تریلیونی دیگر در سازمان ها و شرکت های دیگر مثل سایپا در نطفه خفه می شود تا اذهان رهبران نظام و آقازاده هایشان کاملا راحت باشد.
این همه تفاوت در رفتار را قوه قضائیه به راحتی و در کنار هم سازمان دهی می کند. به یاد می آوریم که چگونه بعضی از قضات برای بیچارگانی که گاه برای پر کردن شکم فرزندان گرسنه خود دست به دزدی های ناچیز می زنند، با چه آرامش و قاطعیتی حکم به قطع دست را صادر می کنند و اکنون چه راحت دانه درشت های بزرگترین اختلاس تاریخ ایران یا بر سر پست خود ابقا می گردند، یا فراری داده می شوند و یا اصولا نامی از آنان برده نمی شود.
مادران پارک لاله همچنین به دیدار خانواده مجید توکلی رفتند، دانشجوئی که دو سال پیش به دلیل سخنرانی در مراسم بزرگداشت ۱۶ آذر بازداشت شد.
مادر مجید توکلی مثل همیشه با روی باز و رحیه ای مثال زدنی از مادران استقبال کرد، او که از بهمن ماه ٨۹ تا کنون از مکالمه تلفنی با مجید نیز محروم است میگوید من که به دلیل بیماری و خطر پارگی عروق اجازه مسافرت و در نتیجه ملاقات با مجید را ندارم , ده ماهی است که حتی صدای مجید را هم نمی شنوم. او در ادامه صحبت هایش می گوید معمولا برادر بزرگ مجید به ملاقات او می رود و از او برایم خبر می آورد ولی دو ماه است که به دلیل آسیب دیدگی پایش او نیز نمی تواند به ملاقات برود و من فقط از طریق خانواده دوستان هم بند مجید که محبت می کنند و از مجید برایم خبر می دهند از حال پسرم خبر می شوم.
مادر مجید می گوید چند ماه پیش، پس از دیدار مادران پارک لاله و به دنبال آن خانواده آقای تاج زاده و جمعی از اساتید، اطلاعات به خانه ما ریخت و تمامی اثاث خانه را زیر و رو کرد و قسمتی دیگر از کتاب ها وسی دی های فرزندانم را با خود برد. می گوید کیف سامسونتی بود که رمزش را ما نمی دانستیم، آن ها با پیچ گوشتی و با تلاش زیاد بازش کردند به آن ها گفتم: هان خودش است، هرچه می خواستیددرآن هست، آن را با خود ببرید که کلی مدرک پیدا کردید. آن را با خود بردند در حالی که شامل سی دی زبان و سی دی های آموزشی بود که متعلق به مغازه پسرم بود.
او در ادامه می گوید وقتی به آن ها معترض شدم که از جان ما چه می خواهید؟ دیگر چه باقی مانده که نبرده باشید؟ چرا سالی دو بار خانه ام را زیر و رو می کنید؟ ومن تایک هفته بعد با این همه بیماری باید درگیر مرتب کردن خانه ام باشم، آن ها تهدیدم کردند که بار دیگرسر و کارت با قوه قضائیه است و من باخنده جواب دادم که قوه قضائیه با من چه می کند که من بایستی بترسم مثلا من باید از زندانی شدن و یا اعدم بترسم؟ مادر مجید می گوید آنان از من خواستند تا تعهد دهم دیگر یاران و دوستداران مجید را به خانه راه ندهم ولی من زیر بار نرفتم و گفتم در خانه من به روی همه کسانی که برای هم دردی و هم راهی می آیند باز است و من از دیدنشان خوشحال می شوم. چرا که خوب می دانم مجید را من به دنیا آوردم ولی او متعلق به همه مردم ایران است.
او هم چنین گفت من برای پیگیری کار پسرم ممکن است تا روزی چند بار به زندان و یا دادستانی زنگ بزنم. به آن ها می گویم من حق دارم هر دو هفته یک بار ۲۰ دقیقه با مجید ملاقات کنم حال که من از این فرصت محرومم حداقل اجازه دهید تا مجید هفته ای ۱۰ دقیقه با من تلفنی صحبت کند
مادر مجید می گوید بازجویان با من تماس می گیرند و می گویند چرا تو به جای اسم و فامیل خودت دائما خود را مادر مجید توکلی معرفی می کنی؟ و من در جواب به آن ها گفتم من وصیت کردم اگر قبل از آزادی مجید مردم روی سنگ قبرم به جای اسم و فامیل من بنویسند مامان مجید توکلی.
مادر مجید امیدوار است تا هر چه زودتر مجید برای اولین بار به مرخصی بیاید و او بتواند پس از گذشت دو سال او را ببیند، او با بی صبری در انتظار آن روز است
خبار روز: www.akhbar-rooz.com
No comments:
Post a Comment