Wednesday 23 November 2011

پرستو فروهر: اگر پدر و مادرم زنده بودند با جنگ مخالفت می کردند

پرستو فروهر: اگر پدر و مادرم زنده بودند با جنگ مخالفت می کردند
پرستو فروهر: اگر پدر و مادرم زنده بودند با جنگ مخالفت می کردند
   سیزده سال از پاییزی که ماموران اطلاعات به خانه داریوش و پروانه فروهر ریختند و با ضربات پی در پی چاقو این دو مبارز قدیمی را از پای در آوردند می گذرد. فروهرها تنها نبودند، محمد مختاری و محمد جعفر پوینده هم قربانی شدند. دولت خاتمی در بیانیه ای بی سابقه اعلام کرد که این جنایت ها کار وزارت اطلاعات بوده و پس از آن سعید امامی به عنوان متهم اصلی معرفی شد و همه چیز به سرنوشت این عضو عالی رتبه وزارت اطلاعات گره خورد که در زندان و بنا بر آنچه گفته می شود خودکشی کرد.

 قتل های زنجیره ای روشنفکران تنها در خزانِ سال 77 نبود و معلوم شد که این کشتار سازمان یافته سالها ادامه داشته است. پیگیری پرونده قتل ها به زندانی شدن روزنامه نگاران و توقیف روزنامه های اصلاح طلب ختم شد و حاکمیت اجازه نداد که به جز سعید امامی، کسی از آمران به زندان بیفتد یا محاکمه شود.از سرنوشت سایر متهمین اعم از مباشران وشرکای جرم هم که به زندان افتادند خبری چندان انتشار نیافت. از آن پاییز تا امروز هر سال پرستو فروهر به ایران می آید تا بتواند مراسمی را در خانه ای که قتلگاه فروهرهاست، برگزار کند، اما در همه این سیزده سال حتی یکبار هم ماموران امنیتی اجازه برگزاری مراسم سالگرد را نداده اند. با پرستو فروهر درباره این ستم هر ساله که بر خانواده قربانیان قتل های زنجیره ای می رود، گفتگو کرده ایم.

خانم فروهر در آستانه سالگرد پدر و مادر، وزارت اطلاعات شما را دوباره احضار کرده و باز هم مثل سنوات قبل امکان برگزاری مراسم سالگرد نیست، بهانه امسال ماموران امنیتی چه بود؟


امسال دقیقا وقتی به فرودگاه وارد شدم، برگه احضار را به من دادند. در وزارت اطلاعات به من گفته اند که قضیه مثل سالهای گذشته است و کسی نباید به خانه بیاید و ماموران انتظامی برخورد خواهند کرد. گفتند که اگر امسال هم دوستان و همفکران سیاسی قصد برگزاری مراسم داشته باشند، برای آنها عواقب خواهد داشت. امسال هم خانه فروهرها در روز سالگرد حصر کامل بود و من هم مثل هر سال برای مردم و رسانه ها گفته ام که اعتراض دارم و این عادلانه نیست که در قبال کسانی که همه عمر خودشان را برای این مردم و آبادی این کشور گذاشتند و بعد از سیزده سال که از قتل شان می گذرد، حتی دو ساعت در سال در خانه خودشان حق برگزاری مراسم برای خانواده و دوستان وجود نداشته باشد. تنها کاری که می کنم مثل هر سال بیان این اعتراض است و بیش از این راه برای ما بسته است .


شما فکر می کنید چرا علی رغم گذشت سیزده سال هنوز این ترس و نگرانی را حکومت دارد و هر گونه مراسمی برای فروهر ها را مُخل امنیت ملی می دانند؟

به هر صورت از گردهمایی های این چنینی در هر شکلی جلوگیری می کنند.این مراسم مسلما در بردارنده اعتراض به آن سنخ جنایت هایی است که پدر و مادر من هم دونفر از قربانیان آن بوده اند. این مراسم دادخواهی است در قبال آن جنایت. بزرگداشت دو شخصیتی است که برای آزادی در ایران و در راه برقراری مردم سالاری در ایران کشته شدند. مسلم است که این بزرگداشت می تواند محملی باشد برای جمع شدن با هم دیگر، آن چیزی که متاسفانه دستگاه امنیتی به شدت سعی می کند، جلوی آن را بگیرد.

همزمان با شما جناب آقای دکتر خسرو سیف و آقای عسگری هم احضار شدند، به آنها چه گفته شد؟


آنچه که من اطلاع دارم این است که در گفتگوهایی که یا تلفنی و یا حضوری انجام شده و به آنها هم همین حرفها که به من گفتند تکرار کرده اند و گفته اند که هرگونه مراسم و هر نوع اعتراض ممنوع است.


گویا قرار است که مراسم فروهر ها مثل هر سال از طرف جمعی خصوصی برگزار شود، آیا با این مراسم هم برخورد می کنند؟


این طور نیست. مراسم به صورت خصوصی هیچ گاه برگزار نشده است . ممکن است کسانی برای همدردی و پراکنده به خانه پدری که قتلگاه آنهاست و من هر سال وقتی به ایران می آیم در اینجا اقامت می کنم، مراجعه کرده باشند، اما این رفت و آمدها مراسم بزرگداشتی نبوده و ما مراسم خصوصی هیچ وقت نگرفتیم. اعتقاد من این است که فروهر ها کسانی بودند که متعلق به عده کثیری از مردم هستند و بزرگداشت آنها باید طوری باشد که در خانه بر روی هر کس که بخواهد آنها را بزرگ بدارد باز باشد. ما هیچ وقت مراسم خصوصی نگرفتیم و برای همین دستگاه هم واکنشی نداشته است.


خانم فروهر شما همیشه اعلام کرده اید که دنبال خون خواهی نیستید و در پی دادخواهی هستید، آیا به جز دادخواهی در داخل کشور که متاسفانه مقامات امنیتی مانع رسیدگی شدند و در آخر دادگاه نمایشی برگزار کردند، در خارج از کشور و از طریق راهکارهای بین المللی، اقداماتی انجام داده اید؟


بعد از اینکه با تشکیل آن دادگاه فرمایشی در ایران دستگاه قضایی پرونده را مختومه اعلام کرد. خانواده مختاری و پوینده و فروهر، پرونده را از طریق کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل پیگیری کردند. اما متاسفانه آن پیگیری هم به نتیجه مطلوبی که می خواستیم نرسید و آنجا هم به سد دستگاه قضایی جمهوری اسلامی برخورد کرد. کمیسیون همه مدارکی که من فرستاده بودم و در آن روند نادرست قضایی را نشان داده بودم و همچنین اعترافِ ماموران اطلاعات که خودشان گفته بودند چنین جنایت هایی جزو کارهای سازمانی آنها بوده و قبلا هم انجام داده بودند را به دستگاه قضایی ایران فرستاد و طلب پاسخ کرد و متاسفانه پاسخی داده نشد. به همین دلیل پرونده حتی در آن جایگاه هم نتوانست بیش از آنچه در ایران رسیدگی کردند، پیش برود. اینجا می گویم که از نظر ما بازماندگان و قربانیان این پرونده ، همچنان باز است و رسیدگی صالحه به آن نشده و ما امیدواریم یاد آوری ها و تکرار آنچه از یاد ها رفت و قربانی شد، در ذهن مردم بماند و خواست دادخواهی را همچنان زنده بدارد و این یاد آوری خاموش شاید به جوانها اعتراض را بیاموزد.


خانم فروهر، پدر شما یک ایران دوست ملی گرا بودند، برخی معتقدند که در شرایط فعلی روحیه وطن دوستی در بین ایرانیان به نوعی افول کرده است، اگر شما با این برداشت موافق هستید ، دلیل این افول را چه می دانید؟


ببینید من فکر نمی کنم افول کرده باشد . من خودم را مثال می زنم برای من رابطه با ایران یک رابطه دوگانه ای است. رابطه ای است که از یک سو وقتی به ایرانی بودن خودم فکر می نم ، همواره با خشم و تلخی همراه بوده است، اما با این حال بسیاری از جنبه های دوست داشتنی و شیرین هم در خاطرات من هست وقتی به این سرزمین فکر می کنم. این رابطه دوگانه به دلیل بی عدالتی است که در این سرزمین حاکم است، مسلم است که بی عدالتی خشم آفرین است و این یک روند طبیعی است و در مقابلش واکنشی که می توان نشان داد این است که تلاش بیشتری کرد برای زدودن چنین بی عدالتی هایی از چهره ایران.


این روزها زمزمه حمله به ایران از سوی غرب و آمریکا بالا گرفته است، فکر می کنید اگر الان پدر و مادر زنده بودند، واکنش شان نسبت به این جنگ احتمالی چه بود ، آیا در قبال استبداد داخلی حاضر به پذیرفتن جنگ و به نوعی سرکوب سلطه استبداد از سوی یک نیروی خارجی بودند؟


به هیچ وجه. من باور ندارم که در هیچ شرایطی می توانست چنین ایده ای برای آنها شکل بگیرد. همان طور که برای آن ها آزادی مهم بود ، تمامیت ارضی و استقلال ایران نیزمهم بود و اینکه باید آزادی از درون جامعه بجوشد و برای همین بود که با شرایط سختی که داشتند همه این سالها در ایران بودند، چون فکر می کردند همه تحولات باید از ایران باشد و بدون چشم داشتهای خارجی. در این مورد همیشه با نهایت حساسیت، واکنش نشان می دادند و من به یقین می گیرم که آنها چنین راه حلی را در محاسبات خودشان نمی 
دیدند.



  جرس:
    

No comments:

Post a Comment